افراد میانسال سحرخیز کمتر دچار افسردگی میشوند!

بر اساس یک مطالعه‌‌ی جدید توسط محققان دانشگاه کلورادو بولدر، زنان میانسالی که به طور طبیعی زودتر به رختخواب رفته و زوتر از خواب برمی‌خیزند، به میزان قابل توجهی کمتر به افسردگی مبتلا می‌شوند.
این مطالعه نشان می‌دهد که کرونوتایپ، که تاحدودی توسط ژنتیک تعیین می‌شود، حتی پس از محاسبه‌ی عوامل محیطی مانند قرار گرفتن در معرض نور و برنامه‌های کاری، "تا حدودی" بر ریسک افسردگی تاثیر می‌گذارد.
سلین وتر، سرپرست این تحقیق و مدیر آزمایشگاه اپیدمیولوژی چرخه‌ی خواب و بیداری (CASEL) در CU بولدر می‌گوید: "نتایج ما نشان می‌دهد که رابطه‌ی متوسطی بین کرونوتایپ و خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد. این می‌تواند با همپوشانی مسیرهای ژنتیکی مرتبط با کرونوتایپ و خلق و خوی ارتباط داشته باشد.
وتر می‌گوید: "این به ما می‌گوید که ممکن است کرونوتایپ دارای اثراتی بر روی خطر افسردگی داشته باشد که ناشی از عوامل محیطی و سبک زندگی نباشند." ژنتیک در تعیین اینکه آیا شما یک "نوع اولیه"، "نوع متوسط" یا "جغد شب" ( شب زنده داران) هستید نقش مهمی ایفا می‌کند، و بر اساس تحقیقات 12 الی 42 درصد وراثتی است. و برخی مطالعات قبلا نشان داده‌اند که برخی از ژن‌ها (از جمله PER2 و RORA)، که در هنگامی که ما ترجیح می‌دهیم بلند شویم و یا بخوابیم دخیل هستند، بر خطر افسردگی نیز تاثیر می‌گذارند.

وتر تأکید می‌کند که اگرچه این مطالعه نشان می‌دهد که کرونوتایپ عامل خطر مستقلی برای افسردگی است، به این معنا نیست که "جغدهای شبانه" قطعا محکوم به افسردگی هستند . این نشان می‌دهد که حتی پس از محاسبه‌ی عوامل محیطی مانند قرار گرفتن در معرض نور و برنامه‌های کاری، به نظر می‌رسد که کرونوتایپ - که تاحدودی توسط ژنتیک تعیین می‌شود - تاثیر متعادلی بر افسردگی دارد
توصیه‌ی محقق اصلی این مطالعه به "جغدهای شبانه" که می‌خواهند خطر افسردگی‌شان را کاهش دهند این است:"به نظر می‌رسد که "نوع اولیه" سودمند باشد و شما می‌توانید تعیین کنید که تا چه میزان می‌توانید از این گروه باشید. سعی کنید به اندازه‌ی کافی بخوابید، ورزش کنید، مقداری از اوقات خود را در خارج از منزل بگذرانید، هنگام شب چراغ‌ها را خاموش کنید، و سعی کنید روزانه تا جایی که ممکن است از نور طبیعی بهره‌مند شوید.

نویسنده: فاطمه رستمی

https://goo.gl/UWS8Hm

پاسخ به سوالات جنسی کودک و سردرگمی والدین

قابل درک است که والدین در صحبت کردن راجع به رفتار و روابط جنسی با فرزندشان دچار سختی شوند و همچنین طرح این موضوعات برای کودک نیز سخت است، ولی چگونگی مطرح شدن این موضوعات بیشتر به نحوه ارتباط قبلی والدین با فرزندشان و احساس خود والدین در مواجهه با چنین موضوعاتی بستگی دارد.

 

چگونگی مواجهه و پاسخگویی درست به سوالات جنسی کودک، یکی از دغدغه­هایی است که والدین را دچار نوعی سردرگمی و نگرانی می­کند. نگران نشوید! پنهان کاری نکنید... نیازی به طفره رفتن نیست. مهمترین نکته این است که بگذارید فرزندتان بدون آنکه از سوالاتش دچار شرم یا ترس شود، در قبال حس کنجکاوی­اش، بهترین پاسخ­ها را از والدینش که افراد مورد اعتماد در زندگی­اش هستند، دریافت کند. یکی از مسئولیتهای بزرگ والدین، دادن پاسخهای مناسب به سوالات فرزندشان در مورد موضوعاتی همچون منشا تولد، چگونگی به دنیا آمدن، جنسیت و سوالات دیگری از این دست است که در سنین مختلف کودکی به اشکال مختلف بروز میکند.

در ادامه به مهمترین نکات در تربیت جنسی و مواجهه با سوالات جنسی کودکان اشاره می­کنیم.

  • دستپاچگی و طفره رفتن؛ اشتباهی بزرگ

اشتباه رایج میان والدین هنگام پرسیدن سوال جنسی کودکان، دستپاچگی و طفره رفتن از موضوع است؛ این مسئله باعث می­شود موضوع در ذهن کودک مهم جلوه کند و برای رفع کنجکاوی خود با دوستان و همسالان خود در این باره صحبت کند که این امر عواقب بدی دارد. همچنین بسیاری از والدین هنگام مواجه شدن با سوالات جنسی فرزندشان دچار نگرانی می شوند که مبادا فرزندشان دچار انحراف شده باشد.

  • چطور این سوال به ذهنش رسیده است؟

وقتی با سوال جنسی فرزندتان مواجه می شوید، به هیچ وجه برای پاسخ دادن عجله نکنید، در ابتدا با حفظ آرامش از او بپرسید «چه چیز باعث شده که این سوال به ذهنت برسه؟»، همچنین باید از او پرسید «نظر خودت در این مورد چیه؟». پاسخ کودک به این سوال، این اطلاعات را به شما می­دهد که آیا کودک برای سوالش تا به حال پاسخی دریافت کرده یا نه.

  • دروغ نگویید

نباید فراموش کنید که نباید به فرزندتان اطلاعات غلط بدهید. فرزند شما به مرور نسبت به واقعیت­های اطرافش اشراف پیدا خواهد کرد و از طرفی منابع اطلاعاتی گسترده ای در اختیار خواهد داشت. دادن اطلاعات غیر واقعی و دروغ اعتماد کودک را نسبت به شما کم خواهد کرد و به مرور جایگاهتان را از دست خواهید داد.

  • به زبان کودکانه صحبت کنید

وقتی با فرزندتان در مورد موضوعات جنسی صحبت میکنید سطح دانش و درک فرزندتان را در نظر داشته باشید تا متناسب با آن اطلاعات بدهید. یعنی توجه به چهره کودک پس از پاسخی که ارائه می­دهید بسیار مهم است، چرا که بدین طریق به خوبی می­توان فهمید که کودک قانع شده یا نه.

  • وارد جزئیات نشوید

باید براساس سن، سطح کنجکاوی و نیازهای فردی به سوالات جنسی کودک و نوجوان پاسخ داده شود. دادن اطلاعاتی فراتر از آنچه کودک به دنبال آن است باعث شکل گیری سوالات جدید می­شود و دادن اطلاعاتی که برایش قابل درک نیست، باعث گیج شدن و اضطرابش خواهد شد. هوشمندانه به چهره کودک دقت کنید. زمانیکه احساس کردید کنجکاوی کودک برطرف شده دیگر نیاز به توضیح بیشتر نیست.

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/8mJg1U

بین کار و زندگی تان تعادل ایجاد کنید

اگر شخصیت خود را با فعالیت‌های شغلی خویش می‌سنجید ، پس وقتی کار نمی‌کنید فاقد شخصیت هستید.
امروزه یکی از بزرگ‌ترین گرفتاری‌ها، فرهنگ مشغول بودن است. مشکل اصلی در این فرهنگ این است که مشغولیت، کار واقعی را پنهان می‌کند. مشغول بودن باعث می‌شود تلاش دایمی با اثربخشی واقعی اشتباه گرفته شود. زندگی شما شبیه یک معماست که از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است. اطمینان حاصل کنید که زمانی را برای هر جنبه مهم از زندگی‌تان در نظر بگیرید.

در دنیای امروزی نتایج بسیاری از عوامل براساس سرعت اندازه‌گیری می‌شود اگرچه ممکن است شما هم از زندگی در یک مسیر پرشتاب لذت ببرید ، ولی به یاد داشته باشید که برای سلامتی و رفاه باید هزینه‌هایی را بپردازید؛ چرا که فعالیت مستمر دامی است که به اثربخشی کار و زندگی آسیب می‌رساند.

اعتیاد به کار برخی از افراد ، فرار از زندگی از طریق کار است. این رفتاری است که می‌‌تواند باعث تضعیف اثربخشی، رنجاندن خانواده و تحلیل سلامتی شود.
رفتار این افراد به مرور زمان منجر به عدم تعادل و خستگی مفرط شده و باعث کناره‌گیری از خانواده و دوستان می‌شود. سعی کنید وفاداری را با بردگی اشتباه نگیرید. شما می‌توانید ضمن پایبند بودن به وظایف حرفه‌ای از استقلال شخصیت خود نیز حراست کنید. اجازه ندهید کسب و کار حکمران شما شود و بر تمام شؤون زندگی‌تان تاثیر گذارد.

برای لذت بردن از تعادل سالم بین کار و زندگی نقش‌هایتان را تعریف کنید.آگاه باشید در صورتی که همیشه کارتان را بالاتر از خانواده‌تان اولویت‌بندی کنید، نقش‌هایتان به عنوان پدر یا مادر می‌تواند آسیب ببیند یا نقشتان به عنوان یک زن یا شوهر می‌تواند دچار اشکال شود ، اگر زمان و انرژی بسیار زیادی روی مسیر شغلی و یا فرزندانتان صرف کنید. پس از نقش‌هایتان آگاهی کامل داشته باشید و نسبت به آنها انعطاف‌پذیر باشید.

 

نکات کلیدی برای برقراری تعادل کار و زندگی:

  • تجزیه و تحلیل خودتاندستیابی به تعادل کار در زندگی‌ شامل به چالش کشیدن روش‌های فکری و رفتاری‌تان است. از باورها، ادراکات، حق انتخاب‌ها واقداماتتان برای رسیدن به تعادل مورد نیازتان استفاده کنید. به طور مثبت بیندیشید و مسوولیت انتخاب‌ها و تصمیمات خود را به عهده بگیرید. شما درباره هرچیزی دارای باورهایی هستید برای مثال درباره کار، زندگی، موفقیت و خوشبختی. این باورها روی انتخاب‌ها و اقدامات شما تاثیرگذار است. بیشتر افراد دارای تعادل ضعیف بین کار و زندگی دارای باورهای غلطی هستند، پس سعی کنید ادراکتان را تغییر دهید و پذیرای افکار نو و متفاوت باشید و انعطاف‌پذیر باقی بمانید. هر روز زمانی را برای افکار و احساساتتان در نظر بگیرید و از آنها برای کمک به خودتان جهت رسیدن به شادی‌ها و موفقیت‌های بزرگ‌تر استفاده کنید.
  • توجه کردن به سخنان خود: مهم‌ترین مکالماتی که در زندگی دارید ، آنهایی‌اند که با خودتان دارید. گوش دادن به  آنچه به خودتان می‌گویید مهم است. به جملات محدودکننده «من نمی‌توانم» و تاییدات « بله و اما » توجه کنید. نگرش ذهنی «من می‌توانم» را تقویت کنید و سعی کنید صحبت کردن با خودتان را با استفاده از زبان مثبت تمرین کنید.
  • درک مسائل احساسی (عاطفی)‌: هر روز زمانی را برای افکار و احساساتتان درنظر بگیرید. این کار به شما بینش  می‌دهد. احساسات پیام‌هایی هستند که می‌توانید آنها را بخوانید و از آنها برای کمک به خودتان جهت رسیدن به شادی‌ها و موفقیت‌های بزرگ‌تر بیاموزید.
  • اهمیت و توجه به خانواده: خانواده ، والدین و دوستان خود را به عنوان زیربنا ببینید. به یاد داشته باشید که حمایت  آنها به شما در موفقیت‌هایتان کمک می‌کند. مراقب باشید که خانواده‌تان و صرف زمانی برای آنان را فراموش نکنید و در حل مشکلات به آنان کمک کنید. اگر به طور دائم کار را در درجه نخست اهمیت قرار دهید ، در ارتباط با خانواده خود دچار مشکل می‌شوید.
    به طور عمیق بیندیشید که خانواده‌تان تا چه اندازه برایتان مهم است و اوقات خوش در کنار هم بودن را در برنامه خود داشته باشید و برای ابراز علاقه به خانواده، در انتظار تعطیلات یا سالروز تولد نباشید.
  • اختصاص دادن زمانی برای اوقات فراغت: آیا زمانی را برای اوقات فراغت و فعالیت‌های مورد نظرتان اختصاص  می‌دهید؟ شما در صورت بی‌توجهی به اوقات فراغت خود هزینه‌ای را خواهید پرداخت که شامل فشار روانی، خستگی بیشتر،به خطر افتادن سلامتی و روابط آسیب‌دیده می‌باشد.
  • استفاده کارآمد از زمان : گاهی اوقات، تعادل ضعیف بین کارو زندگی علامتی از مدیریت ضعیف زمان است. بدانید  که زمان ارزشمندترین منبع است. توانایی شما برای ذخیره یا تلف کردن زمان تعیین می‌کند که تا چه حد بین کار و زندگی‌تان تعادل مناسبی برقرار کرده‌اید.
  • ساده زندگی کردنموفقیت به طور سنتی به عنوان پول و دارایی بیشتر و بیشتر،داشتن خودرو شیک‌تر و یک شغل با مسوولیت‌های بیشتر تعریف شده است. یقین داشته باشید که داشتن هر چیزی بیشتر از اندازه می‌تواند زندگی را تا حد زیادی آشفته کند و باعث گرفتاری، تعهد بیشتر و در نهایت از پادرآمدن شما شود. پس سعی کنید از دور شدن از ارزش‌های راستین خود اجتناب کنید و بر روی امر بسیار مهم سادگی تمرکز کنید.
  • مرتب کردن محیط کار: نظم‌بخشی به محیط کار باعث شفافیت ذهنی و تمرکز هوشمندانه‌تر فرد می‌شود. وی را  قادر به برخورد بهتر با بار کاری بیشتر می‌کند. هر هفته زمانی را برای مرتب کردن دفتر کار خود اختصاص دهید. فضای روی میز شما فقط باید به اسناد و مدارک مربوط به فعالیت‌های جاری با اولویت‌ بالا اختصاص داده شود.
  • ایجاد تغییر: تغییر در زندگی حتمی و غیرقابل اجتناب است، خواه شما فعالانه در جستجوی آن باشید یا سعی کنید از آن دور شوید. آنچه تمایل به تغییر آن دارید را شناسایی کنید. دقت کنید چه چیزی را برای تعادل کار و زندگی‌تان می‌خواهید تغییر دهید؟ آیا این تغییر کمتر کردن ساعات کاری و بیشتر کردن تعطیلات آخر هفته شماست؟ و بعد از خود بپرسید به چه کسی نیاز دارید تا درباره این تغییرات با او صحبت کنید؟
  • کنترل فشار روانیفشار روانی، ویژگی مشترک روز افزون زندگی نوین است. فشار روانی (استرس)‌، شبیه چراغ قرمزی است که هنگام رانندگی با آن مواجه می‌شوید و علامتی است که به شما می‌گوید در حال تحلیل رفتن هستید و در وضعیت بی‌تعادل قرار دارید. پس برخورد با فشار روانی، اضطراب و نگرانی را یاد بگیرید.
    این نکته را از یاد نبرید که در زندگی شما هیچ چیز ارزشمندتر از شادمانی و آرامش و رضایت خاطر نیست و درواقع کار و تلاش طاقت فرسا برای دستیابی به این موهبت‌هاست. به هر حال هرگاه از جاده اعتدال منحرف شوید و در فعالیت‌های شغلی خود طریق افراط را در پیش گیرید ، تردید نکنید که یک قربانی تمام‌عیار هستید.
    در بیشتر موارد به موفقیت از منظر دارایی‌های مادی، دستاوردهای پولی و مالی نگریسته شده است. افتادن در دام ساعات طولانی کار و تلاش سخت برای رسیدن به استاندارد خوب زندگی باعث می‌شود روابط بین‌فردی، فعالیت‌های تفریحی، اوقات فراغت و شادی‌های فردی نادیده انگاشته شود.سلامت و تندرستی شما تا حد زیادی بخش اعظم تعادل است، پس زمانی را برای تجدید نیرو در نظر بگیرید ، درباره زندگی به صورت کلی بیندیشید چرا که موفقیت به تمام جنبه‌های زندگی اعم از خانواده، دوستان،برنامه‌های اوقات فراغت، اهداف شخصی و مشارکت در جامعه مربوط می‌شود نه فقط و فقط به کار.

نویسنده: محمد کارگر

https://goo.gl/qN4J17

علت دزدی در کودکان چیست؟

معنای واژه دزدی یعنی برداشتن وسایل شخص دیگری بدون اینکه او اجازه داده باشد.

اینکه کودک درچه سنی این کار را انجام میدهد مهم است ، زیرا برداشتن وسایل دیگران بدون اجازه در هر سنی معنای متفاوتی دارد.

تا قبل از پنج سالگی:

برای کودکان ۵ – ۳ ساله، برداشتن وسایل دیگران عملی عادی و معمولی است، چراکه هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمی‌کنند. در مرحله خودمحوری از رشد خود هستند و تصور می‌کنند که همه چیز در اختیار آنهاست و هر کار بخواهند می‌توانند انجام دهند. بنابراین بهتر است پدر و مادرشان آنها را به‌دلیل این رفتار (برداشتن بدون اجازه اشیاء دیگران) تنبیه و سرزنش نکنند. در عوض، فرصت خوبی برای آنهاست که درباره موضوع مالکیت و اشتباه بودن عمل کودک با او صحبت کنند.بچه‌های خیلی کوچک گاهی اشیایی را که دوست دارند برمی‌دارند، بدون این‌که بدانند برای داشتن آن‌ها باید پول داد.

کودکان ۱۲ـ ۷  سال
کودکان از حدود ۶ سالگی به بعد، نه تنها مفهوم مالکیت را درک می‌کنند، بلکه به‌تدریج قادرند به اشتباه بودن عملشان نیز پی ببرند. زمانی‌که آنها شروع به درک این‌گونه مفهوم‌ها می‌کنند، والدین باید حد و مرزهای مالکیت و رفتارهائی که به آنها ”دزدی“ گفته می‌شود، را برای آنها روشن سازند.

۱۲ تا ۱۹ سالگی:
دزدی کردن در نوجوانان می‌تواند علل گوناگون داشته باشد. آن‌ها مسلما می‌دانند که نباید دزدی کنند، اما ممکن است به خاطر هیجان این کار دست به دزدی بزنند یا چون دوستان آن‌ها دزدی می‌کنند آن‌ها هم این کار را بکنند.

 

چگونه از دزدی کودکان پیشگیری کنیم و یا در صورت انجام عمل دزدی با آن برخورد کنیم .

* برخورد والدین در مقابل مشاهده نخستین بار از انجام این رفتار بسیار حائز اهمیت است. وقتی برای اولین بار از این عمل کودک اطلاع می یابید باید تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ و از کاربرد واژه هایی مثل "دزد" و "دزدی کردن" خودداری کنید. رفتارهای خشن و بسیار تند با کودک زمینه را برای ایجاد مشکلاتی دیگر از جمله دروغگویی فراهم می سازد.

*وقتی متوجه دزدی فرزندتان می‌شوید عکس‌العمل شما بستگی به این دارد که این اولین بار است یا فرزندتان عادت به دزدی دارد. در مورد بچه‌های کوچک، باید به آن‌ها بفهمانید که این کار نادرست است و بگویید اگر چیزی را بدون اجازه یا پرداختن پول آن برداریم، دیگران ناراحت می‌شوند. مثلا اگر یک کودک پیش‌دبستانی، یک آب‌نبات از فروشگاهی برداشته، به او کمک کنید تا آن را برگرداند. اگر کودک آب‌نبات را خورده است، او را به فروشگاه ببرید و به او یاد دهید عذرخواهی کند و پول آب‌نبات را بپردازید.

در مورد دزدی نوجوانان باید عواقب جدی‌تر دزدی را به آن‌ها نشان داد. مثلا اگر نوجوان از یک فروشگاه چیزی برداشته او را به فروشگاه برگردانید و با مدیر فروشگاه روبه‌رو کنید تا این اتفاق را توضیح بدهد و عذرخواهی کند.

* هرگز نباید برای مچ‌گیری ازکودک حین برداشتن پول دام پهن کنید (مثلا پول‌هایتان را روی میز هال رها کنید تا ببینید او به آن دست می‌زند یا نه.) این کار اعتماد او به شما را از بین می‌برد.

.*والدین نباید با سرزنش کردن‌های مکرر کودک، او را دچار احساس گناه کنند. آنها هم‌چنین نباید لقب‌ها و برچسب‌های ناروا به کودکشان بزنند. برخی از این روش‌ها، شدیداً موجب کاهش عزت‌نفس کودک می‌شود. در عوض والدین می‌توانند با رفتارهای خود به کودک نشان دهند که از کار او ناراحت شده‌اند. آنها می‌توانند برای او پیامدهای رفتار اشتباهش را توضیح دهند.

* بهترین روش آن است که بد بودن این کار را به شیوه ای قابل فهم برایش توضیح دهید مثلاً احساس فردی که وسیله اش در دست کودک شماست را شرح دهید. هم چنین با یک مثال ساده او را متوجه کنید که اگر شخص دیگری همین کار را با خود او می کرد تا چه حد رنجیده می شد. چنانچه کودک مفهوم قوانین را درک می کند به او بگویید که این کار خلاف قانون است.

مراقب اعمال خود باشید. شما والدین، الگوی کودکان هستید. در رستوران یا فروشگاه ها حتی یک قاشق پلاستیکی را برندارید، هیچ عملی از چشمان آنها پنهان نمیماند.

*اگر کودک از یک مغازه دزدی کرد بدون اینکه فکر کنید این مسئله باعث از دست رفتن آبروی شما می شود یا تاثیر منفی بر اعتماد به نفس کودک می گذارد، همراه او به مغازه رفته و از او بخواهید به صاحب مغازه توضیح دهد و در قبال عملی که انجام داده، کاری کند. مدام این مسئله را در نظر بگیرید، اگر در آینده دست به دزدی های بزرگتر زد چه کار خواهید کرد.

*علت اشتباه بودن عمل دزدی را برای کودک توضیح دهید.

* به کودک بیاموزید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد.

* رفتارهای صادقانه کودک را تحسین و تشویق کنید.

* پیامدهای رفتاری کودک را برایش توضیح دهید.

* تفاوت ”قرض گرفتن“ و ”دزدیدن“ را برای کودک شرح دهید.

* بر رفتارهای کودک نظارت بیشتری داشته باشید.

* علت دزدی کودک را پیدا کنید.

* کودک را وادار به قسم خوردن نکیند.

* به کودک کمک کنید راه‌های پول درآوردن صحیح را پیدا کند.

* کودک را به‌دلیل اشتباهش شرمنده نکیند.

*حتما برای کودک خود پول توجیبی مقرر کنید.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/bCUNjQ

علائم اختلال وسواسی

کودکان مبتلا به  اختلال وسواسی - جبری معمولاً هم وسواس فکری و هم وسواس اجباری دارند، اما گاهی اوقات تنها یکی از دو مورد را دارند. وقتیکه علائم پایدار، بی معنا، منجر پریشانی قابل توجه، و تداخل در عملکرد طبیعی (به عنوان مثال، در مدرسه، با دوستان، و یا در روابط در خانه)، یا بیشتر از ۱ ساعت در روز وقت گیر است ، قابل توجه می باشد  . در این سطح، این نشانه‌ها فراتر از طبیعی است. (جدول ۱ را ببینید).

 علائم اختلال وسواسی - جبری که ممکن است من در فرزندم ببینم، چه هستند؟

وسواس فکری

افکار، تصاویر و یا تکانه‌هایی وجود دارند که دوباره و دوباره اتفاق می‌افتد و به نظر می‌رسد که خارج از کنترل است. کودک نمی خواهد این افکار را داشته باشد و آنها را بسیار نگران کننده و ناگهانی می‌یابد. کودک معمولاً می‌داند که اینها واقعی نیستند اما نمی تواند آنها را کنترل کند. وسواس فکری همراه است با احساسات ناراحت کننده از قبیل ترس، نفرت، شک یا اعتقاد به این که چیزهایی که باید انجام شوند "کاملاً درستند" .

جدول ۱ انواع رایج وسواس فکری

نوع افکارها / رفتارهای همراه
پرخاشگر میل به زخمی کردن دیگران و یا هل دادن دیگران
مرضی میل به صدمه به خودمان یا دیگران، افکار مرگ یا بیماری
مذهبی افکار کفرآمیز در برابر خدا، افکار تسخیرکننده توسط شیطان
جنسی افکار همجنس گرایی، افکار حاوی سکس با یک حیوان
بررسی مکالمات اصرار در به یادآوری اینکه دقیقاً چه گفته شده
نیاز به دانستن پرسشهای ناگهانی  که هیچ ربطی به وضعیت فعلی ندارد.
جسمی نگرانی بیش از حد در مورد مریض بودن
درست و نادرست وسواس در مورد فقط فکر درست داشتن
وسواس نور تمرکز بیش از حد بر روی اشیاء نورانی

 

وسواس عملی

اعمالی  که بوسیله کودک  برای دور ساختن وسواس فکری انجام می شوند . وسواس‌های عملی، اعمالی هستند که بارها و بارها مطابق با قوانین یا آیینهای خاص اجرا می‌شوند. آنها لذت بخش نیستند .آنها آئینها را برای کسب آرامش از  اضطراب ناشی از وسواسهای فکری، انجام می‌دهند (جدول ۱).

علائم  اختلال وسواسی - جبری، معمولاً در طول زمان تغییر می‌کنند، گاهی اوقات در حداقل است یا گاهی اوقات باعث ناراحتی زیادی می‌شود. آنها تمایل به افزایش و کاهش دارند.

بعضی رفتارهای آداب وسواسیی و خرافات از تحولات طبیعی دوران کودکی هستند. با این حال، تشخیص  اختلال وسواسی - جبری با عوامل زیر بیشتر محتمل است:

  • فراوانی بیش از حد فعالیتهای وسواسی- جبری
  • زمان بیش از حد صرف شده در این فعالیتها
  • اختلال عملکرد در خانه و مدرسه
  • سطح بالای اضطراب
  • تداوم این رفتارها با گذشت زمان وقتیکه آنها باید ناپدید شوند.

اختلال وسواسی - جبری ممکن است بدتر شود یا موجب رفتارهای مخرب، شدت ایجاد اختلال یادگیری، باعث مشکلات در توجه و تمرکز و یا با یادگیری درمدرسه تداخل یابد.

راه دیگر در نگاه به  اختلال وسواسی - جبری، فکر کردن به آن بعنوان یک سیستم بیش از حد فعال است. نگرانی چنان قوی است که کودک احساس می‌کند که او یا باید تکلیف را انجام دهد یا آن را بارها و بارها در ذهن خود در نقطه‌ای با زندگی روزانه که تداخل دهد . کودک ممکن است درک کند که تکرار رفتار ضروری نیست، اما اضطراب به حدی بالاست که او احساس می‌کند تکرار برای خنثی کردن احساس دردناک لازم است.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/9Ak6na