با فرزند بدغذایم چگونه رفتار کنم

  • یکی از علت های بدغذایی و بی اشتهایی کودکان، سختگیری والدین در آداب غذا خوردن است .برخی از والدین بیشتر از نیاز و خارج از توان کودک نسبت به رعایت آداب غذاخوردن سخت گیری می کنند.آنها مدام از اینکه کودک هنگام غذاخوردن لباس خودرا کثیف می کند گلایه دارند و حتی از اینکه کودک اصرار دارد برای غذا خوردن شخصاً ازقاشق استفاده نماید ممانعت به عمل می آورند.یا بر روی مساله طرزنشستن و طرز قاشق برداشتن و غذاخوردن با کودک مشکل دارند.والدین باید در نظر داشته باشند که یادگیری آداب غذاخوردن یک روند تدریجی است که با صبر و حوصله و مهربانی همراه است.
  •  
  • یکی دیگر از علت های بدغذایی کودکان ایجادمحیط پرتنش به هنگام غذا خوردن است.بعضی از والدین کودکان بدغذا،باتهدید و تشر کودک را سر سفره می نشانند.این یک راه حل کاملاً غلط  است و خود بی اشتهایی کودک را تشدید می کند.
  • چند راه حل برای ایجاد علاقه به غذا در کودکان
  • به گرسنه بودن یا نبودن کودک خود احترام بگذارید.بچه های کوچک تنها زمانیکه گرسنه هستند دوست دارند غذا بخورند.اگر کودک شما گرسنه نیست، او را مجبور به خوردن غذا یا تنقلات نکنید
  • زیاد انتظار نداشته باشید.بعد از دو سالگی،رشد کمتر،اغلب اشتهای کودک را کاهش می دهد.ممکن است فقط با خوردن چند لقمه احساس سیری بکند.
  • اگر کودک غذایش را نخورد یکی از راه حل ها این است که غذایش رابا چیزهای دیگر ترکیب کنید.مثلا اگر کودکتان سوپ نمی خورد یک سری از ترکیبات سوپ را حذف و مواد جدیدی را به آن اضافه کنید.
  • نوع طبخ غذا در عدم علاقه کودک به غذا مهم است.مثلاً اگر کودکتان ماهی بخارپز نمی خورد ممکن است اگر ماهی را سرخ کنید اشتیاق بیشتری نشان دهد.
  • از فرزندتان بخواهید در طبخ غذایی که قرار است بخورد به شما کمک کند .این پیشنهاد مطمئناً با استقبالکودکتان همراه می شود و علاوه بر اینکه فرایند طبخ رابرای شما و فرزندتانتبدیل به یک فرصت لذت بردن با هم می کند، کودک رابرای خوردن آنچه خودش در تهیه آن نقش داشته ترغیب میکند.
  • شرایطی را فراهم کنید که کودک همراه با همسالان خود غذا بخورد.این کار باعث باز شدن اشتهای کودک برای غذا خوردن می شود و همچنین درتعدادی از کودکان ازطریق الگوبرداری به عذاخوردن تشویق می شوند.
  • تزیین غذا یکی از راههای ترغیب کودکان به غذا خوردن است .تزیین غذا و ساختن تصویرها وشکلهای جالب باعث می شود کودک به غذا خوردن علاقه بیشتری نشان دهد.
  • به کاربردن ظروف غذاخوری رنگارنگ میتواند اشتها کودکان را تحریک کند.
  • اگر بعد از اینکه فرزندتان غذایی را نپذیرفت، برای او غذای جداگانه درست کنید، او را برای حفظ این عادت نادرست تشویق کرده اید. به جای پختن انواع جور و واجور غذا، همیشه همان غذاهای سالم را برای همه اعضای خانواده سرو کنید. کودک شما هم کم کم با این غذاها آشنا می شود و به خوردن آن ها عادت می کند.
  •  اصرار بیش از حد شما برای خوردن یک ماده غذایی بدتر باعث مقاومت کودک می شود و به همین دلیل حالت لج و لجبازی بین شما پیش خواهد آمد. در ضمن یادتان باشد هیچ وقت نباید در برابر این رفتار کودک خونسردی خودتان را از دست داده و با او دعوا کنید. اگر کودک موقع خوردن غذا استرس داشته باشد، آمدن سر میز غذا برای او تبدیل به خاطره ای ناخوشایند می شود و او برای غذا خوردن بیشتر دچار مشکل خواهد شد.
  •  اصلاح عادت های نادرست بچه ها چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد، بنابر این باید صبور باشید و اجازه دهید تا در طولانی مدت همه چیز بهتر شود. حواس تان به نشانه های کوچک نیز باشد. همین که فرزندتان هر روز به موقع سر میز می آید، شروع خوبی برای اصلاح عادت بدغذایی اوست.
  • بعضی از پدر و مادرها عادت دارند دسر را به عنوان یک جایزه و تشویق برای فرزندشان در نظر بگیرند و درصورتی که غذای اصلی را نخورد، او را از خوردن دسر محروم کنند. این رفتار نادرست است، چرا که ناخودآگاه این پیام را به کودک منتقل می کند که دسر بهترین بخش غذاست و فقط اشتهای او را برای خوردن شیرینی بیشتر می کند. برای حل این مشکل بهتر است فقط هفته ای چند شب دسر داشته باشید و در این چند شب، تحت هر شرایطی به کودک اجازه خوردن دسر را بدهید. راه دیگر این است که دسرهای بهتر و سالم تر تهیه کنید مثلا به عنوان دسر از ماست و میوه استفاده کنید.

https://goo.gl/gJNgZs

نویسنده: مژگان شوشتری


فضول ها را بهتر بشناسیم

بعضی از افراد احساس می کنند مجبورند فضولی کنند و یا توانایی کنترل خودشان را برای جلوگیری از فضولی کردنشان ندارند به همین خاطر اینکار همیشه جزو رفتارشان می شود و حتی ممکن است اطرافیان آن ها هم متوجه این اخلاق بشوند و  بگویند این شخص فضول است و از او فاصله بگیرند و با او صمیمی نشوند و یا در زمان ملاقات با او پنهان کاری کنند .

 

در ابتدا باید دانست که فضول کیست و سخن چین (جاسوس)  به چه کسی گفته می شود.

  • فضول فردی است که در اموری دخالت می کند که در حد یا حق او نیست و به او ربطی ندارد .
  • سخن چین (جاسوس) فردی است که حرف دیگران را به اجبار و یا با میل باطنی خود به آن کسی که سخنی در موردش گفته شده می رساند .

 

-گاهی فضولی به دلیل کنجکاوی ایجاد می شود و هدف کسب اطلاعات برای کشف و حصول تجربه است و باعث رشد و پرورش ذهنی می شود و جزو ویژگی های مورد انتظار در سنین کودکی و نوجوانی است البته در بعضی موارد هم می توان در سن بزرگسالی این نوع رفتار به کار برده شود ولی زمانی این عمل مناسب در نظر گرفته می شود که باعث ایجاد مشکل برای فرد و دیگران نشود و هدف و نیت کسب علم باشد .

-گاهی شخص به دستور افراد قدرتمند و یا فشاری که از طرف آن ها وارد می شود و یا کسب پاداش ، مجبور به جاسوسی می شود و گاهی فرد ناچار به تحمل استرس زیادی به خاطر انجام این عمل می شود .

-گاهی در محیط و یا فرهنگ خاصی در بعضی مناطق ، فضولی جزئی از رفتار بهنجار مردم محسوب می شود و افراد آن منطقه به این نوع رفتار عادت می کنند و در خارج از آن محیط کنترل توقف این عمل از دستشان خارج می شود .

-گاهی فرد به دلیل مشکلات روانشناختی دچار این رفتارها می شود .

به طور مثال:

  • در اختلال شخصیت وابسته فرد برای کسب مهرورزی و جلب کمک از دیگران به طور داوطلبانه برای شخص جاسوسی می کند .
  • در اختلال شخصیت نمایشی فرد تلقین پذیر است و برای اینکه کانون توجه باشد ممکن است جاسوسی کند .
  • در اختلال شخصیت وسواس فکری – عملی فرد برای حصول اطمینان از کارش ، خود را ناچار به تعریف برای دیگران می کند و یا اینکه به اعتراف کردن احساس نیاز می کند  به همین دلیل در مورد تمام دیده ها ، شنیده ها و اعمال خود و اطرافیانش بدون سانسور صحبت می کند .
  • در اختلال شخصیت پارانویید فرد به دلیل بی اعتمادی و سوء ظن فراگیر به دیگران به فضولی کردن می پردازد .
  • فردی با عقده ی حقارت اعتماد به نفس پایینی دارد و برای جبران این احساس و کسب محبوبیت در گروه برای اعضا جاسوسی می کند .

نویسنده: بهنوش ده آرا

https://goo.gl/ZuKrxF

عروسک بازی در سنین بزرگسالی

افرادی هستند که در بزرگسالی هنوز به عروسک ها وابسته هستند و نسبت به آن ها احساس جاندار پنداری دارند و از عروسک هایشان مانند یک موجود زنده مراقبت می کنند و یا با آن ها صحبت می کنند و عروسکشان را در آغوش میگیرند.

بعضی از افراد دیگر ، با بودن عروسک در کنارشان می خوابند و یا فیلم تماشا می کنند . ممکن است این اشخاص توسط دیگران مورد تمسخر یا سرزنش قرار بگیرند ( به طور مثال به آن ها گفته شود : مگه تو بچه ای که عروسک داری ؟ یا اینکه تو باید خجالت بکشی که هنوز عروسک بازی می کنی و  . . . ) به همین خاطر این افراد سعی می کنند جایگزینی برای عروسک هایشان در نظر بگیرند مثلا به جای عروسک ، بالشتی را در آغوش بگیرند و بخوابند .

این نوع وابستگی به عروسک به دلایل فرهنگی ، به طور آشکار در خانوم ها بیشتر و در آقایان کمتر دیده می شود .

علاقه به عروسک در سن بزرگسالی، جرم نیست ! اما زمانی که میزان علاقه و وابستگی بزرگسال به عروسک بازی زیاد باشد نمی توان این موضوع را نادیده گرفت و باید بررسی شود .

دلایلی که باعث علاقه و یا وابستگی بزرگسال به عروسک می شود عبارتند از :

  1. ضعف اعتماد به نفس : آدم ها با اعتماد به نفس ضعیف ، دلشان نمی خواهد با بقیه رابطه برقرار کنند به همین خاطر ، عروسک را هم صحبت و مخاطبی تصور می کنند که پیوسته همراهشان است و هر زمان اراده کند مورد مصاحبت او قرار می‌گیرد. مخاطبی که هیچ‌گاه از صحبت خسته نمی‌شود، چشم‌هایش پیوسته باز است و حواسش پرت نمی‌شود، هنگام صحبت کردن خمیازه نمی‌کشد و یا حتی به او گوشزد نمی‌کند که گرفتار است. حرف‌های تکراری را گوش می‌دهد، هرگز وسط حرف‌هایش نمی‌دود، در حین صحبت اشکالات تلفظی‌اش را اصلاح نمی‌کند و یا برای روند کند صحبت او بی‌تحمل نیست.
  2. در افرادی که دارای اختلال شخصیت دوری گزین هستند گرایش به صحبت و عروسک بازی ممکن است دیده شود .
  3. شخصی که در بزرگسالی به خاطر سبک رفتاری و تربیتی نا مناسب والدین و ... نقش یک فرزند کودک را همواره بر عهده می گیرد ، ازنظر فکری نمی تواند مستقل و یا تصمیم گیرنده ی خوبی برای حل مشکلات و مسایل خودش باشد و دچار شخصیت وابسته ای می شود که همیشه به دنبال جلب حمایت از خانواده است به همین دلیل اگر زمانی کسی به او کمک رسانی نکند دچار احساس تنهایی می شود و مانند یک کودک به سمت عروسکش می رود .
  4. ترس و تنهایی – ناکامی - عدم حمایت عاطفی از کودکی تا بزرگسالی و احساس نیاز شدید به محبت - روابط خانوادگی ضعیف در کودکی - از دست دادن عزیزان ( مثل فوت اعضای خانواده ، شکست عشقی و... ) : این افراد با استفاده از مکانیسم واپس روی ، جای شیوه های حل مسائل به سبک بزرگسال را ، به رویکردی کودکانه میدهد . واپس روی یعنی بازگشت به مراحل ابتدایی رشد و تکامل (مراحلی مطمئن تر ، امن تر و فاقد استرس) و بروز واکنشهای بلوغ نیافته . مثال: بزرگسالی که هنگام سرخوردگی و ناکامی عروسکی را در آغوش میگیرد.
  5. نازایی و یا علاقه ی شدید به داشتن فرزند : در اینصورت فرد برای ارضای نیاز مادرانه ی خود عروسک را مانند فرزند واقعی خودش تصور می کند و به آن توجه و رسیدگی می کند .
  6. در افراد دارای سایکوز هم ممکن است جاندار پنداری و گفتگو با عروسک دیده شود 

نویسنده: بهنوش ده  آرا

https://goo.gl/6Rpf1B