همسر بداخلاق و پرخاشگر همیشه زندگی را تلخ می کند. اگر همسر شما هم بداخلاق است با روش هایی می توانید او را قلق یابی کنید.
از هر دری وارد میشوید تغییر نمیکند. بهانه میگیرد و با رفتارها و حرفهای آزاردهندهاش تنها در چند لحظه پلهای پشت سرش را خراب میکند. مهم نیست اشتباهی از شما سر زده باشد یا آگاهانه او را عصبانی کرده باشید؛ همسر بداخلاق شما بدون دلیل بهانه میگیرد و با تلاشهای شما هم آرام نمیشود. اگر با چنین فردی زیر یک سقف زندگی میکنید، تا رسیدن به آرامش راه درازی در پیش دارید. راهی که باید در کنار هم از آن عبور کنید. پس قبل از ناامید شدن، ادامه این مطلب را بخوانید. در این صفحه با قدمهایی که در آغاز راه باید بردارید آشنا خواهید شد.
با همسر بد اخلاق تان قرار بگذارید.روابط بین زن و شوهرها، ذاتا منبع تنش است. هیچ زوج سالمی نیستند که در زندگی مشترکشان، دچار تنش نشوند اما مهمتر از این نمک زندگیتان، به دست آوردن توان مدیریتش است. شما نمیتوانید در تمام لحظاتی که در کنار هم هستید، روی یک خط و در مسیر آرامش کامل پیش بروید اما میتوانید مانع از تبدیل شدن این تنشها به معزل شوید. بخشی از این تلاش را باید همراه با یکدیگر انجام دهید اما قسمتی از آن را تنها میتوانید برای دل خودتان و بهدلیل آنکه از این رابطه آسیب نبینید انجام دهید.
همه رفتارهای همسر بداخلاق تان را تحمل نکنید
با برداشتن بعضی قدمها میتوانید همسرتان را سربه راهتر کرده و زمینه را برای رسیدن به روزهای آرام فراهم کنید اما این را هم یادآوری میکنیم که قدمهای شما در همه موارد تاثیرگذار نخواهد بود و پیش از برداشتنشان، باید به شکلی که همسرتان پرخاشگریاش را ابراز میکند نگاهی بیندازید. اگر او به شما آسیب جسمی یا کلامی شدید میرساند، دیگر مشکل به دست خودتان حل شدنی نیست و باید از یک روانشناس کمک بگیرید. اگر در چنین شرایطی قرار دارید، به هر شیوهای که میتوانید همسرتان را راضی به مراجعه کنید و اگر هم از عهده آن برنمیآیید، برای آنکه خودتان را به آرامش برسانید، به روانشناس مراجعه کنید اما فراموش نکنید که قرار شما با روانشناس بدون حضور همسرتان، کمکی به حل مشکل او نمیکند.
اختلاف نظر با همسرتان را به حداقل برسانید
گفتیم که اختلاف نظر در زندگی مشترک اتفاقی طبیعی است اما از یاد نبرید که میزان این اختلاف نظر، سطح تنشهایی که قرار است با آنها روبهرو شوید را تعیین میکند. اگر شما اختلاف نظری در حدود ۹۰ درجه با هم دارید، کارتان آسان است و راحتتر میتوانید به توافق برسید اما اگر مشکل میان شما ۱۸۰ درجه تفاوت است، کار کمی دشوارتر خواهد شد. حالا وقت آن است که یک سناریوی مشترک بسازید و به نقطهای برسید که توان پذیرش حرف یکدیگر را دارید. رسیدن به این نقطه، نیازمند تلاش هر دوی شماست. کافی است هر کدام از شما یک قدم بردارید و این فاصله را کمتر کنید. با کمتر شدن این فاصله یا به عبارتی پیدا کردن توافق ۵۰ درصدی، شما میتوانید عقاید مشترکی راجع به موضوعات مهمتر زندگیتان پیدا کنید.
با همسر بداخلاق تان قرارداد امضا کنید
خب، حالا که کمی به آنچه دیگری در سر دارد نزدیکتر شدید، میتوانید چند قرارداد بنویسید و امضا کنید. البته نوشتن این قراردادها راهحل نهایی نیست و تنها نقطه شروعی است که به کمتر شدن تنشها کمک میکند. شما در این قراردادها میتوانید تمام مواردی که آزارتان میدهد را مطرح کنید و در موردشان با همسرتان به توافقی نسبی برسید. در این گفتوگو، قرار نیست حرف خودتان را به کرسی بنشانید و برنده صددرصد باشید. بلکه تنها قرار است چند امتیاز بگیرید و چند امتیاز را هم واگذار کنید. شاید نتوانید همسر بداخلاق تان را در همین ابتدای کار از بحث کردن منصرف کنید اما میتوانید از او بخواهید که هنگام بحث کردن، صدایش را بالا نبرد. پس زیادهروی نکنید و به اصلاحات کوچک قانع باشید.
برای آرام کردن همسر بداخلاق تان از راهکارهای دیگران استفاده نکنید
اگر برای اطرافیانتان درد دل کرده و از بداخلاقی همسرتان صحبت کرده باشید، احتمالا راهکارهای متفاوتی را هم از آنها شنیدهاید. برخی میگویند کم محلی کن و به حرفهایش پاسخ نده و عدهای دیگر هم میگویند صدایت را از او هم بالاتر ببر و هر رفتاری که با تو کرد به خودش برگردان. ما نمیگوییم که همه توصیههای آنها نادرست است اما واقعیت این است که راهکار هر فردی در مهار خشونت، با دیگری متفاوت است. راهی که همسر شما از طریقش آرام میشود، شیوهای منحصر به اوست. پس به جای پیروی کردن از تجربههای دیگران، راه خودتان را پیدا کنید و با آزمون و خطا بفهمید که همسرتان با چه روشی آرامتر میشود.
روی قرارداد امضا کرده تان بمانید
کارتان تمام نشده است. شما باید به خودتان و همسرتان یاد بدهید که حق نادیده گرفتن قرارداد را ندارد. در این مورد شما حق دارید که وسط دعوا هم نرخ تعیین کنید و درست در لحظهای که همسرتان صدایش را بالا میبرد، بدون ایجاد تنش بیشتر از او بخواهید به عهدنامهای که امضا کرده است وفادار بماند. البته یادآوری شما قرار نیست تنها به لحظه دعوا محدود بماند. بلکه باید هر روز در مورد قولهایی که به هم دادهاید صحبت کنید و در لحظههای ناگذیر تنش هم این وعدهها را تمرین کنید.
برای همسر بداخلاق تان بیشتر از توانتان انرژی نگذارید
شاید بعد از رفتن تمام این راهها، به این نتیجه برسید که همسر بداخلاق شما اصلاحناپذیر است و سکوت شما، تنها راه تغییر رفتارهای اوست. اگر سکوت شما میتواند اوضاع را تغییر دهد، بهتر است نگاهی به احساسات و شرایط خودتان بیندازید. آیا چنین راهکاری شما را آزار نمیدهد؟ پس در این صورت میتوانید همین روش را ادامه دهید و به توصیههای دیگران توجه نکنید. اگر کوتاه آمدن شما آسیبی به خودتان نمیرساند، دلیلی ندارد که از این سکوت بترسید. اما همیشه هم رابطه میانتان با کوتاه آمدنهای شما درست نمیشود. گاهی سکوت به شما احساس قربانی شدن و مورد ظلم قرار گرفتن میدهد و گاهی باعث میشود که همسرتان را بدون آنکه بداند، به بیرحمی متهم کنید، باید بیشتر مراقب باشید. در چنین شرایطی، شما حتی اجاره یک لحظه سکوت کردن را ندارید. شاید تجربه شما نشان داده باشد که با رفتن از هر راه دیگری، پرخاشگریهای همسرتان از سر گرفته میشود اما باور کنید که خطر این رفتارهای او برای ادامه زندگی مشترک و ایجاد احساس خوشبختی در شما، کمتر از شیوه قبلی است.
همسر بداخلاق تان را قلقیابی کنید
شمایی که در این فرصت کوتاه، تنها نظارهگر خشم و پرخاش همسرتان بودهاید، به شناخت بهتری از او رسیدهاید و میتوانید با قدمهایی کوچک، به او در عقبنشینی کمک کنید. آسانترین راه برای رسیدن به آرامش، پیدا کردن قلق یا به قول قدیمیها، رگ خواب همسرتان است. ببینید که او با چه رفتاری و در چه شرایطی آرام میشود و همان رفتار را در پیش بگیرید. اگر هم در پیدا کردن این شیوه به خصوص موفق نبودهاید، از همسرتان بخواهید در فهمیدن قلقش به شما کمک کند.
نویسنده : محمد کارگر
مراقب ازدواج با فرد خودشیفته باشید. در بسیاری مواقع فرد خودشیفته در برخوردهای اول، یا در دوران آشنایی بسیار جذاب و متشخص به نظر میرسد و شما با همین ویترین اولیه زیبا خود را فریب خواهید داد. |
شناخت علائم فرد خودشیفته یکی از پیش نیازهای تنظیم ارتباطات بین فردی است. خصوصا در مورد ازدواج، تشخیص خودشیفتگی بسیار کمک کننده خواهد بود. ممکن است در بسیاری مواقع فرد خودشیفته در برخوردهای اول، یا در دوران آشنایی بسیار جذاب و متشخص به نظر برسد ولی پس از ازدواج و نمایان شدن عمق رفتارهایش، بعنوان همسر رابطه سخت و غیرهمدلانهای را تجربه خواهید کرد. در ادامه مهمترین ویژگیهای فرد با اختلال شخصیت خودشیفته را مرور خواهیم کرد :
نویسنده: علی فراهانی
حسادت احساسی طبیعی است اما اگر کودک برای هر کاری خودش را بادیگران مقایسه کند دچار مشکلاتی خواهد شد. بنابراین لازم است به کودکتان یاد بدهید که بتواند احساس حسادت خود را کنترل کند. |
روش های زیر می تواند به کاهش حسادت کودکتان کمک کند:
-احساسات کودک را بشناسید
حسادت کودک را محکوم نکنید.. کودک وقتی ببیند به احساس او توجهی نمیکنید و انگار خواسته او را نمیشنوید، بلندتر داد میزند تا به او توجه کنید. بنابر این سعی کنید به کودک نشان دهید که به احساس او اهمیت میدهید. مثلا به او بگویید میدانم دلت میخواهد من بیشتر با تو بازی کنم. من هم دلم برای بازی با تو تنگ شده امالازم است مراقب خواهر کوچولویت باشم تا بزرگتر شود و بتواندبا تو بازی کند.
-همه یا هیچ را انتخاب نکنید
بعضی از کودکان به علت مقایسه کارهای خودشان با دیگران و حسادت به دیگران از انجام کارهای مورد علاقهشان هم باز میمانند.
بنابر این کودک را تشویق کنیم در جایگاه خود تلاش کند تا کار خود را خوب انجام دهد.
-بر تواناییهایش تکیه کنید
اغلب کودکان خود را با خواهر و برادرشان مقایسه میکنند و به آنها حسادت میکنند. درباره وسایل شاید بتوانید با همسان خرید کردن این حس را کمتر کنید اما درباره تواناییهای فردی که معمولا متفاوت است نقش شما بسیار حساستر میشود.بهتر است بر تواناییهای فردی آنها بدون اینکه مقایسهای انجام دهید، تاکید کنید و نشان دهید که به این تواناییها افتخار میکنید و البته بدون مقایسه هر کدام را بخاطر یک خصوصیت خاص تحسین میکنید
-لذت هدیه دادن را به او بچشانید
حسادت به وسایل و اسباب بازیهای دیگران سادهترین و رایجترین نوع حسادتهای کودکانه است که ممکن است بارها با آن روبرو شده باشید.. ممکن است والدین تسلیم خواستههای جزیی کودک شوند اما گاهی ممکن است واقعااز عهده تهیه چنین وسایلی برنیایند و آنوقت چه باید کرد؟ اگر شما به کودکتان پس انداز کردن را یاد بدهید میتوانید به او کمک کنید تا با پول تو جیبی و یا عیدیهای خودش اسباب بازیها و لباسهای مورد علاقهاش را تهیه کند. در ضمن میتوانید به او نشان دهید که با گذشتن از بعضی خواستههای خودش میتواند به کسانی که مشکلاتی دارند کمک کند و احساس خوشایندی از این کمک به دیگران پیدا کند ..
آنوقت است که حس قدر دانی جای احساس حسادت را در وجود فرزندتان خواهد گرفت. در این حالت کودک شما کم کم متوجه میشود که حق انتخاب دارد.
-در همه چیز عادل باشید
وقتی برای یکی از فرزندانتان خرید میکنید مطمئن باشید که خواستههای دیگری هم از نظرتان دور نمانده است. اگر امروز برای پسرتان توپ میخرید، بهتر است همین امروز برای دخترتان هم چیزی بخرید .اگر سن و سال و جنس فرزندانتان به هم نزدیک است بهتر است مشابه برایشان خرید کنید تا بهانه به دست آنها ندهید.
-انضباط قاطعانه داشته باشید
به کودکانتان بفهمانید که باید به همدیگر احترام بگذارند و برای برداشتن اموال یکدیگر از هم اجازه بگیرند..
-مراقب رفتار و گفتارتان باشید
وقتی کودکی دارید که به نوزاد حسادت میکند، یادتان باشد که کودک بزرگتر را با حرفهایتان بر علیه کودک کوچکتر تحریک نکنید. مثلا به جای اینکه بگویید بچه خوابیده نمیتوانیم به پارک برویم. به کودک بگویید: عصر وقتی هوا خنکتر شد به پارک میرویم.مسلما کودک میفهمد که با به دنیا آمدن فرزند دیگر شرایط تغییر کرده اما شما سعی کنید طوری رفتار کنید که این تغییرات برای کودک بزرگتر به تدریج جا بیفتد..
-احساسات خود را بیشتر بیان کنید
اگر فرزندتان به خواهر و برادر کوچکترش حسادت میکند، ابراز محبتتان را نسبت به او بیشتر کنید. مثلاً در طول روز بیشتر او را بغل کنید و در هر زمانی که میتوانید به او توجه کرده و با او حرف بزنید و بازی کنید. وقتی او ازخواهر و برادر کوچکترش مراقبت میکند و با آنها خوش رفتاری میکند او را تشویق کنید.
-الگو باشید
به او نشان دهید که چگونه با دیگر کودکان رفتار کند. مهربانی با کوچکترها و مراقبت از آنها را با رفتارتان به او یاد بدهید. تنها گفتن کافی نیست. او از رفتار شما یاد خواهد گرفت که با کوچکترها چگونه برخورد کند. وقتی کودک به خواهر و برادر کوچکش نزدیک میشود و سعی میکند با او بازی کند مدام او را تهدید نکنید ونترسانید. بلکه از این زمان برای یاد دادن رفتار با کودک بهره ببرید.
نویسنده: مژگان شوشتری
-وقتی برای اولین بار در اتاق زایمان یا پس از آن نوزاد را در بغل می گیرید، لب های او را روی سینه خود بگذاردی.او طبق غریزه شروع به مکیدن می کند و مراحل جاری شدن شیر به زودی آغازمی شود .
-اگر فکر می کنید نوزاد گیج شده و در پیدا کردن نوک سینه یا ادامه مکیدن مشکل دارد ، نگران نشوید.شیردهی هنری است که نیاز به صبر و تحمل دارد.
- اگر نوزاد شما نارس است ممکن است نتوانید بلافاصله شیردهی راآغازکنید . در این صورت او شیر مورد نیاز را از طریق لوله یا بطری دریافت خواهد کرد تا زمانی که به اندازه کافی جهت گرفتن سینه قوی شود .
- در هر ۲۴ ساعت باید ۱۲-۸ بار و هربار به مدت ۲۰-۱۵ دقیقهاز هر سینه به نوزاد شیر بدهید .
-اجازه دهید نوزاد تا هنگامی که کاملاً سیر شود شیر بنوشد .
-ماده زردرنگ و غلیظی که در ساعات اولیه ازسینه ترشح میشود و آغوزیا ماگ نام دارد مفیدترین بخش شیر بوده و مصرف آن برای نوزاد ضروری است.
-در هفته های اول ممکن است نوزاد هنگام شیرخوردن به خواب رود و شما ناچارشوید برای اینکه او رابرای ادامه شیرخوردن به حالت نیمه هوشیاری درآورید،کمی او را قلقلک دهید( زیر چانه یا گونه ها را قلقلک دهید)
-اگر بیش از۴ ساعت از آخرین شیرخوردن نوزاد می گذرد و او هنوز خواب است،او را به آرامی بیدار کنید .
-هروقت که نوزادعلائمی دال بر گرسنگی نشان داد باید نسبت به شیردهی او اقدام شود.علائمی مثل هوشیاری و فعالیت، جنباندن دهان و یاگرداندن سر در جست و جوی سینه مادر.توجه داشته باشید که گریه یک علامت دیررس برای گرسنگی است .
- به مرور که نوزاد دوره های هوشیاری طولانی تری را تجربه می کند می توانید ساعات شیردهی را در حدود هر ۳ ساعت یکبار در نظر بگیرید.
-در دوران شیردهی ازمصرف کافئین ، غذاهای تند و ادویه دار و مواد محرکی که وارد شیرشده و باعث آزار نوزاد می شود اجتناب کنید و در حد امکان مایعات بیشتری بنوشید.همچنین ازمصرف مواد بودار مثل سیر، پیاز،انواع کلم و....بپرهیزید زیرا بسیاری از کودکان این بوها را دوست ندارند.
- شیشه شیر را دریکی دو ماه اول هر ۳-۲ ساعت یکبار یا هرزمانی که نوزاد نشان می دهد گرسنه است در اختیارش بگذارید .تا زمانی که کودک به وزن ۵/۴ کیلوگرم برسد، هربارحدود ۸۵-۳۰ سی سی شیر خواهد نوشید.
-قبل از اینکه برای اولین بار بطری ، سرپستانک و حلقه آن را استفاده کنید ، لازم است آنها را حداقل به مدت ۵دقیقه درآب در حال جوشیدن قرار دهید . بعدآنها را روی یک حوله تمیز بگذارید تا خشک شوند. اما از این پس شست و شو در آبگرم همراه با مواد شوینده کفایت می کند.
-هیچ دلیل منطقی برای گرم کردن شیر قبل از اینکه آن را به کودک بدهید وجود ندارد ولی ممکن است کودک شیر گرم را ترجیح بدهد .
-هرگز از دستگاه مکروویو برای گرم کردن بطری حاوی شیرخشک یا حاوی شیر مادر استفاده نکنید زیرا امواج ماکروویو مواد را به صورت غیریکنواخت گرم می کند و ممکن است باعث شکسته شدن مواد مغذی شود.
نویسنده مژگان شوشتری
در خیابانی دو سوپرمارکت قراردارد. یکی در نبش قرارگرفته به طرزی که هرکس وارد آن خیابان می شود بعد از یکی دو قدم می تواند وارد شود و خرید روزانه اش را انجام دهد. آن یکی سوپرمارکت دورتر قرارگرفته و هرکس قصد ورود به آن را دارد باید مسیر بیشتری را طی کند. موقعیت استراتژیک اولی به مراتب عالی تر است با تمام اینها مشتریان فروشگاه دوم بسیار بیشتر از اولیست. این برای صاحب سوپرمارکت اول تعجب آور است اما مشتریان دومی علت را به خوبی می دانند. فروشنده مهربان.
اگر هرکس یک بار پایش را داخل آن فروشگاه بگذارد فروشنده او را می شناسد و در لیست آشنایانی قراردهد که از این پس به هنگام هردیدار حتی در خیابان و خارج از فروشگاه باید با آنها سلام علیک کند و مراتب ادب و احترام را درمقابل آنها به جاآورد. به دقت توجه می کند تا ببیند مشتری چه چیزی می خواهد و همان را به او تحویل می دهد، حتی اگر جنس گوشه انبارش باشد و او باید 15دقیقه وقت صرف پیداکردنش کند. لبخندومحبتی که او تحویل مشتری می دهد بیش از یک دنیا ارزش دارد و خریدار هنگامی که به همراه کیسه های خرید از مغازه او خارج می شود اشانتیون لذتبخشی را هم با خود می برد که حس خوب نام دارد.
هرکس در هر شغلی فروشنده دانش، دارایی و توانایی خویش است. یک پزشک، معلم، آرایشگر، نقاش، نانوا، قناد و صاحب هر شغل و منصب دیگر همه و همه فروشنده اند. بعضی با خلق و خوی نیک و یادگرفتن اصول اخلاقی ره صدساله را یک شبه طی می کنند و خیلی زود مشتریان فراوانی برای خود جمع کرده و تا ابد آن مشتری را برای خود نگاه می دارند، درحالی که عده دیگر همیشه درحال آه کشیدن برای مشتری و گلایه از کسادی روزگارند.
به راستی این محبت چیست که تا این اندازه انسانها طالبش هستند و چگونه یک فروشنده می تواند با درآمیختن آن با شغلش به راحتی به موفقیت برسد؟
هنگامی که شما وارد یک فروشگاه که می شوید دوچیز در مرحله اول درمقابل چشمانتان خودنمایی می کند. شکل ظاهری محیط آنجا و خود فروشنده. بیشتر فروشندگان برای درست کردن ظاهر محیط کار خود هزینه زیادی می کنند. اما حقیقت این است که ظاهر فروشگاه در کنار ویژگیهای ظاهری و شخصیتی خود فروشنده معنا می یابد.
فروشندای که ظاهری مرتب و قابل قبول داشته باشد و بر قدرت زبان کلام و زبان بدن تکیه کند رضایت بیشتری به مشتری خود خواهد داد. فروشنده ای که با ورود مشتری از جا بر میخیزد ، سلام میکند با روی گشاده خوش امد میگوید این رفتار او به مشتری اش حس مهم بودن منتقل خواهد کرد
یک فروشنده خوب سعی میکند نام مشتریهای همیشگی خود را بخاطر بسپارد و انها را به اسم صدا بزند، راهی که به اسانی میتواند بین فروشنده و مشتری ارتباط برقرار کند .
خانم آرایشگری عادت داشت در همان جلسه اول اسم را می پرسید و از همان لحظه مشتری اش را به اسم به همراه "خانم" یا "جان" صدا می کرد. همین ابتدای این راه بود که مشتری تصمیمش برای ماندگارشدن در آرایشگاه او را خیلی زودبگیرد و به رفتن به سایر آرایشگاهها فکرنکند.
اما قسمت عمده مهارت جذب مشتری به زبان بدن برمی گردد.
گاهی شما وارد فروشگاهی می شوید و مشاهده می کنید فروشنده به سمتتان هجوم می آورد و اصراردارد شرح کاملی از محاسن اجناس خود برای شما بدهد و به شما تلقین کند که این جنس مناسب شماست و باید حتماً آن را خریداری کنید بی آن که به شما فرصت فکرکردن بدهد. این کار او بدتر شما را کلافه و از آن فروشگاه فراری می کند. حس می کنید این تعریف حقیقتی ندارد و او صرفاً برای آن که جنس خود را به فروش برساند و پولی به دست آورد دوروبر شما می چرخد. قدرت نفوذ کلام فقط بخش ناچیزی از ارتباط است در حالیکه بخش عمده احساسات و رابطه از طریق زبان بدن و غیرکلام منتقل میشود.
هستند فروشندگانی که با لحنی دلنشین و رفتاری حاکی از ادب و احترام با مشتری ارتباط برقرارمی کنند و مشتری را جذب رفتار و منش خود میکنند
برخورد اول
یک فروشنده خوب از همان ابتدا رابطه خوبی با مشتری ایجاد می کند. با ورود مشتری به مغازه جلوی پای او بلند می شوند، به او نگاهی حاکی از محبت می اندازند و سلام می کنند. همچون میزبانی که بابت ورود میهمان خوشحال است.
نوع نگاه
ما ایرانی ها در بخش نگاه کردن مشکل داریم درحالی که نگاه درست حلال بسیاری از مشکلات است. تماس چشمی باید بین دونفر برقرارشود اما نه تماس چشمی آزاردهنده. در این حد که مشتری بداند فروشنده به او توجه می کند و به حضورش در آنجا اهمیت می دهد. در نگاه فرد باید محبت موج بزند. برخلاف بسیاری از فروشندگان این دوره که غرق در گوشی موبایلشان هستند و حتی برای لحظه ای آن را رها نمی کنند تا به مشتری نگاهی بیندازند.
شنونده خوب
یک فروشنده توانا شنونده خوبی است و تلاش می کند متوجه شود مشتری چه می خواهد تا همان جنس را به او معرفی کند.
معجزه لبخند
چهره مهربان مشتری مهمترین تصویری است که در ذهن مشتری نقش می بندد. لبخند واقعی و حاکی از صمیمیت و مهربانی معجزه می کند. قدرتی که در لبخند نهفته است در هیچ چیز دیگر یافت نمی شود. لبخند حرفهای زیادی را منتقل می کند. تفاهم، اعتماد و حس متقابل ازمجرای همین لبخند از چهره فروشنده به قلب مشتری انتقال داده می شود. اهمیت این موضوع بقدری است که در انگلستان به فروشندگان حداقل 11 مدل لبخند یادمی دهند.
لبخند باید حقیقی باشد و نه اجباری. در لبخند واقعی اطراف چشمان هم چروک می افتد. به بیان دیگر چشمان او هم می خندند. اما در لبخند اجباری فقط لب می خندد و از شادی چشم خبری نیست.
نه نگفتن
یک فروشنده خوب اگر جنس مطلوب مشتری را نداشته باشد به او "نه" خشک و خالی تحویل نمی دهد. بلکه برای او وقت و انرژی می گذارد و با جمله ای حاکی از محبت توضیح می دهد جنس را ندارد اما به طرق دیگر می تواند کمک برساند. می تواند او را راهنمایی کند یا خواسته اش را برای خریدهای بعدی در نظر بگیرد.
به جای گفتن "نه " می تواند با کلامی ارام بگوید" نه متاسفانه این جنس را نداریم ". به این شکل تاثیر منفی کلمه "نه" بر روی مشتری کمرنگ تر خواهدشد.
طرز ایستادن
فروشنده ای که دست به سینه ایستاده و مشتری خود را می نگرد حس اضطراب را ناخوداگاه به مشتری منتقل میکند و یا اگر با حالتی خمیده بایستد حس کسالت و سستی را منتقل خواهد کرد. یک فروشنده خوب به طرز نایلکس دادن خود هم توجه دارد. نایلکس را با دو دست که نشانه احترام است تحویل مشتری می دهد و درحالی که لبخندی پرمهر بر چهره دارد و با محبت نشان می دهد که از خرید او متشکر است.
در یک کلام محبت معجزه می آفریند و سالها کار فروشنده را جلو می اندازد. شما هم در هر شغل و منصبی هستید یک بار دیگر رفتارهای خود را بسنجید تا متوجه شوید تا چه اندازه به فاکتورهای فروشنده مهربان احساس نزدیکی می کنید. در اصلاح و بهبود رفتارهای خود بکوشید و هرروز قدمی برای بهترشدن بردارید تا به زودی شاهد معجزه مهربانی باشید. با آرزوی موفقیت برای شما!
نویسنده: سعیده مصافی