چگونه خجالت کودکان را از بین ببریم

کودک خجالتی کودک مضطربی است که حرمت نفس ندارد و احساس می کند که بد هست و دیگران همه از بدی او اطلاع دارند.

 

-همیشه احساس کودکتان  را تایید کنید چون در غیر این صورت به او این پیغام را می دهید که تو چیزی نمی فهمی.

-اشتباهات کودکتان را به صورت مستقیم تصحیح نکنید . هرگز او را جلوی دیگران بازخواست نکنید.

-وقتی فرزندتان با شما صحبت می کند به او توجه مخصوص نشان دهیدو در حال انجام دادن هر کاری که هستید برای لحظه ای کارتان را متوقف کنید.

-هرگز به کارهایش نخندید مخصوصاً در جمع.

-از او بخواهید از کارهای روزمره اش برایتان صحبت کند و یا شعری بخواند.

-او را در کارهای گروهی شریک کنید.انجام یک ورزش گروهی می تواند مفید باشد .

-هرگز با فرزندتان درد و دل نکنید فرزندتان دوست شما نیست .از والد دیگری و یا اطرافیان پیش فرزندتان بد گویی نکنید.

-فرزندتان را در هیچ زمینه ای با دیگران مقایسه نکنید.

-مثبت گویی داشته باشید و به فرزندتان عشق بدهید.

-به خاطر اشتباهاتش او ررا تنبیه کنید و فرصت اشتباهات بی خطر را برایش فراهم کنید.

-از کودک به عنوان جاسوس و خبرچین استفاده نکنید.

- به کودکتان حس گناه ندهید.مثلاً مرا خسته کردی- از دستت پیر شدم.

-از خجالتی بودن کودکتان در جمع صحبت نکنید و به او برچسب خجالتی بودن نزنید.

-با فرزندتان قهر نکنید و رفتار و شخصیتش را جدا  از هم بدانید هیچگاه نگویید دوستت ندارم بلکه این کار را دوست ندارم.

-به دنبال هر پیشرفتی فرزندتان را تحسین کنید.کودکان خجالتی همیشه فکر می کنند دیگران در موذد آنها بدقضاوت می کنند. لذا بعد از هرکار درستی او را تشویق کنید و بگویید من به تو افتخار می کم.

-توانمندی های فرزندتان  را پرورش دهید واز او کارهایی را بخواهید انجام دهد که مطمئنید از پسش بر می آید.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/WMPa4x

ادراک مرگ و تجربه سوگ در کودکان

سوگ کودکان معنای گسترده­تر از سوگ در بزرگسالی دارد. از شکستن یا از کار افتادن اسباب بازی و مهاجرت از محلی و فاصله گرفتن از همبازی­اش گرفته تا طلاق والدین یا فوت یکی از اعضای خانواده، کودک را در سوگ فرو خواهد برد. مواجهه با جدی­ترین شکل سوگ یعنی مرگ عزیزان نیازمند آگاهی بالای والدین است.

کودکان تا رسیدن به درک مفهوم واقعی مرگ، از سه مرحله متمایز عبور می­کنند :

  • مرگ به عنوان رویدادی قابل برگشت (۳ تا ۵ سالگی): در این مرحله، امکان بازگشت شخص مرده به زندگی عادی وجود دارد و کودک منتظر است روزی فرا رسد و فرد متوفی نزد وی برگردد.
  • مرگ به منزله رویدادی مجسم (۶ تا ۹ سالگی) :در این مرحله کودک که مرگ پایان کار است و قطعیت آن را میپذیرند اما به طور عمومی به آن جسمیت میدهند و معتقدند که از خارج می آید و شاید قابل رویت باشد.
  • مرگ به عنوان توقف اعمال حیاتی (۱۰ تا ۱۲ سالگی) : در این مرحله، مرگ نزد کودک به عنوان پدیده­ای زیستی و بازگشت ناپذیر تلقی می­شود.
  • سنین نوجوانی: در ایم مرحله نوجوانان اغلب مرگ را یک فرایند طبیعی میدانند و آن را از خود دور میبینند و فکر میکنند که افراد بیشتر به خاطر پیری و بیماری میمیرند.به همین دلیل بروز رفتار های پر خطر در نوجوانی بیشتر دیده میشود.

برخی اشتباهات و نگرش­های غلط در مورد سوگ کودکان

  • بهتر است بچه ­ها در مراسم سوگواری شرکت نکنند : این فکر اشتباه است. بچه­ها با شرکت در مراسم سوگ می­بینند که افراد چگونه همدیگر را آرام می­کنند و دلداری می­دهند و چگونه خاطرات او را حفظ می­کنند و چگونه با جنازه او خداحافظی می­کنند. اینگونه بچه­ها مرگ را به عنوان بخش جدا نشدنی و اجتناب ناپذیر از زندگی می­پذیرند. بهتر است آنها را برای شرکت و یاعدم شرکت در مراسم آزاد بگذاریم.
  • بهتر است جلوی کودک داغدیده در مورد مرگ صحبت نکنیم : هروقت که کوک راجع به عزیز از دست رفته صحبت کند یک لایه از دردش برداشته می­شود. بهتر است اجازه دهیم هرگاه نیاز دارد صحبت کند و ما هم تمایل به شنیدن صحبت­هایش داشته باشیم.
  • باید از صحبت­های گریه آور جلوی کودکان خودداری کنیم : سوگ از دست دادن، پیر شدن، بیمار شدن و ... همه جزیی از زندگی هستند. بهتر است اجازه دهیم با این مقوله آشنا بشوند.
  • کودکان آنقدر کوچکند که سوگ را نمی­فهمند : اگر بچه­ها آنقدر بزرگ هستند که عشق و محبت را می­فهمند، پس آنقدر بزرگ هم هستند که سوگ و از دست دادن را بفهمند.
  • خواست خدا بود، خدا او را از ما گرفت : این موضوع منجر به احساس خشم کودک نسبت به خدا می­شود زیرا احساس می­کند که او بیشتر از خدا به مادرش احتیاج دارد. باید به کودک بگوییم که خدا در این درد و اندوه با توست و کمکت می­کند.
  • تو هنوز بچه­ای، بزرگ که شوی فراموش می­کنی : بدانید هیچ چیز دردناک­تر از آن نیست که کودک فکر کند روزی تصویر عزیز از دست رفته­اش از خاطر می­رود چو در او احساس گناه و بی­وفایی به وجود می­آید. باید تاکید کنیم که عزیز از دسترفته همیشه در خاطرمان خواهد ماند.
  • او به یک مسافرت طولانی رفت : کودک می­گوید چرا خداحافظی نکرد؟ کجا رفت؟ کی برمی­گردد؟ چرا مرا نبرد؟ پس با این حرف در کودک اضطراب ایجاد نکنیم.
  • خدا او را از ما گرفت چون او خیلی خوب بود : ممکن است کودک فکر کند که برای تمام آدم­های خوب این اتفاق می­افتد. پس من هم بد بشوم تا خدا مرا نبرد.
  • او تو را از آسمان­ها نگاه می­کند، پس بهتر است بچه­ی خوبی باشی : در این صورت کودک می­ترسد مبادا دچار اشتباه شود و با تجربه اضطراب بالا راجع به هر رفتار بدش احساس گناه دارد.
  • او به خواب رفت و دیگر بیدار نمی­شود : این توضیح دو حالت را در کودک ایجاد می­کند؛ اولا پس مرگ هم مثل خواب یک پدیده قابل برگشت است؛ دوم اینکه از خواب و خوابیدن خودش و دیگران دچار هراس شود.
  • یک کودک فعال، یک کودک دارای سوگ نیست : ممکن است سوگواری کودکان شبیه بزرگسالان نباشد. کودک به ظاهر فعال نیز می­تواند سوگوار باشد.
  • او خیلی گریه می­کند، دچار مشکل یا حمله عصبی خواهد شد : او را از گریه کردن منع نکنید. اکثر افراد پس از گریه احساس بهتری دارند و آرام­تر بنظر می­رسند.

نویسنده:علی فراهانی

https://goo.gl/xJtjJp

چگونه همسر خود را ببخشید؟

بخشیدن و گذشت کردن کار آسانی نیست . اما اگر انگیزه ی قوی برای حفظ زندگی مشترک وجود داشته باشد فرد می تواند از خطاها و اشتباهات همسر خود چشم پوشی کرده و او را ببخشد.
در زیر کارهایی را که می توانند به شما در بخشیدن همسرتان به خاطر رفتارها و کردارهای آزاردهنده اش کمک کنند آورده شده اند:
- ذهن خود را آزاد کنید.
- تصمیم بگیرید که همسرتان را ببخشید.
- وقتی رفتارهای آزار دهنده ی همسرتان را به خاطر می آورید سعی کنید توجه خود را به موضوعی دیگرمعطوف کنید و یا خود را به کاری مشغول کنید.
-اشتباه همسرتان را به رخ او نکشید و سعی نکنید دائما" اشتباهات و خطاهای گذشته او را هر زمانی که با هم اختلاف نظر پیدا می کنید به او یادآوری کنید .
با هم قرار بگذارید که اختلاف نظرهایتان را به موضوع فعلی محدود کنید و از مطرح کردن مسائلی که در گذشته داشته اید اجتناب کنید بعضی زوج ها عادت کرده اند که هر مشکلی پیش می آید کل خاطرات منفی زندگی مشترکشان را دوباره مرور کنند.مثلا اگر روزی به علت خستگی و یا هر علت دیگر همسرشان از حاضر نبودن غذا شاکی شود.
به جای اینکه در مورد علت این موضوع صحبت کنید به گذشته های دور برمی گردند که مثلا زمان نامزدی همسرشان قرار بود کاری را برای ایشان انجام بدهد و به موقع انجام نداد یا زمان دیگری که باهم خانه ی پدر همسرشان رفته بودند شام به موقع حاضر نبود. همسرهم سعی می کند با بازگویی رفتارهایی که به نظر ایشان نشان دهنده ی بی توجهی خانم به زندگی مشترک بوده است از خود دفاع کند یا رفتار خود را توجیه کند و یا آن را کم اهمیت جلوه دهد.
به این ترتیب موضوعی که مربوط به زمان حال است و با یک توضیح و یا در نهایت یک عذرخواهی حل و فصل می شود به یک جنگ تمام عیار تبدیل می شود که منجر به قهر و قطع ارتباط عاطفی می شود. این زخم های کوچک بر پیکر رابطه ی عاطفی در طی زمان منجر به زخم های عمیق و گاهی همراه با عفونت می شود که می تواند به مرگ دردناک رابطه ی عاطفی منجر شود.
- سعی نکنید مقابله به مثل کنید و یا از همسرتان بخواهید که جبران کند. این فقط درد و رنج شما را بیشتر خواهد کرد.
- بپذیرید که ممکن است شما علت واقعی رفتار همسرتان را نفهمید.
- به خاطر داشته باشید که گذشت کردن و بخشیدن همسرتان به معنی تایید رفتار او نیست.
- صبور باشید. بخشیدن و گذشت کردن نیاز به زمان دارد و نمی توانید انتظار داشته باشید که این موضوع سریع اتفاق بیفتد.
- اگر احساس کردید که نمی توانید همسر خود را به خاطر رفتاری که با شما داشته ببخشید و در مورد آن مشغولیت ذهنی پیدا کرده اید با یک روان شناس یا مشاور خانواده مشورت کنید.

https://goo.gl/KXhbjt

چگونه خشم خود را مدیریت کنیم؟

خشم نوعی هیجان است و پدیده‌ای کاملا طبیعی است و مانند سایر احساسات از عواطف انسانی سرچشمه می‌گیرد و در واقع نمود سلامت و تندرستی است و شامل نشانه‌های فیزیکی مثل تندشدن ضربان قلب، افزایش فشار خون و میزان آدرنالین در خون است. خشم یک نیروی انگیزه بخش است و اگر به درستی استفاده شود و سازنده باشد، می‌تواند به شما احساس قدرت بدهد و کمک‌تان کند به سمت چیزی که می‌خواهید جلوتر بروید،تا اینجا با این هیجان سالم مشکلی نداریم...
هیجان سالم ۳ تا ۵ ثانیه به طول می‌انجامد،زمانی که تحت شرایط استرس‌زا هستیم و به استرس واکنش نشان می دهیم،تعادلی که بین سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک وجود دارد به هم می خورد؛در واقع سیستم سمپاتیک پیشی می گیرد و آماده دفاع از بدن می شود و هنگامی که این هیجان از کنترل فرد خارج شود مستعد یک حس مخرب و ویرانگر است و می‌تواند پیامدهای ناگواری را به همراه داشته باشد و از آنجایی که سلامتی مهم‌ترین بخش زندگی هر فرد است،طبعا فردی که زود از کوره در می‌رود و مدام عصبانی‌ست باید در انتظار عواقب ناگوار جسمی و روانی آن نیز باشد.

گام‌هایی برای مدیریت خشم:

گام اول: تنفس دیافراگمی (۶_۲_۴)
یک دست خود را روی قفسه سینه و دست دیگر را روی شکم قرار دهید،هنگام نفس گرفتن سعی کنید شکم بالا بیاید نه قفسه سینه ورزش‌کاران و خوانندگان این تنفس را به خوبی بلدند شما هم با تمرین می‌توانید یاد بگیرید،۴ شماره نفس بگیرید ۲ ثانیه مکث کنید و ۶ شماره نفس را بدمید،این کار را چند بار به مدت ۵ دقیقه انجام دهید.

گام دوم: آرام سازی جسم (تکنیک لاک‌پشت ماورایی)
ترک موقعیت می‌تواند گزینه خوبی باشد،قدم‌زدن در هوای باز و تنفس دیافراگمی بسیار کمک کننده است، در مواقع بروز خشم موقعیت جسمانی خود را تغییر دهید مثلا اگر ایستاده‌اید بنشینید،یکی از بهترین تکنیک‌ها تکنیک لاک‌پشت ماورایی‌ست لاک خیالی خود را به صندلی تکیه دهید و دست و پاها را مثل لاک‌پشت شل کنید و ۵ دقیقه در همین حالت بمانید.

گام سوم: آرام‌سازی ذهن (تکنیک حباب نامعلوم)
با تمرین می‌توان سیستم سمپاتیک را تحت کنترل قرار داد چرا که ذهن باید وارد درمان شود،به عنوان مثال تمرینات مدیتیشن گزینه خوبی‌ست،تمرکز روی شمارش معکوس اعداد بسیار موثر است و در تکنیک حباب نامعلوم روی یک صندلی بنشینید چشم‌ها را ببندید و یک حباب نامعلوم را از بینی به نای و سپس به شش‌ها هدایت کنید و به دفعات ۵ دقیقه تکنیک را انجام دهید.

گام چهارم: استفاده از وسیله‌ای برای تحریک
به طور مثال یک کش به دور مچ خود بیندازید و در مواقع عصبانیت مدام کش را بکشید،می‌توانید از آبنبات‌های تند زنجبیلی هم استفاده کنید.

گام پنجم: تعهد نامه منفعل
هنگام خشم سیستم سمپاتیک فعال می‌شود که به CNS یا همان سیستم عصبی مرکزی مربوط نمی‌باشد،پیام به هیپوکامپوس داده می‌شود و اصلا کورتکس داده نمی‌شود،به همین منظور یک تعهدنامه کتبی مبنی بر اینکه «قرار نیست عصبانی شوم...» و یا « قول داده‌ام و تعهد می‌کنم...» را جلوی چشمانتان نصب کنید این دستور از بینایی به کورتکس وارد می‌شود و پیام ارادی می‌شود.

گام ششم: به جای سکوت گفتگو کنید
در مورد موضوعی که شما را عصبانی کرده با فردی صحبت کنید و از ته دل در مورد خشم خود گفتگو کنید.

فراموش نکنید این راهکارها در کوتاه مدت موثرند اما به طور کامل خشم شما را از بین نمی‌برد،با تمرین آن‌ها می‌توانید از واکنش سریع خود جلوگیری کنید اما اگر میزان خشمتان بالا و آزار دهنده است پیشنهاد می‌کنیم از یک مشاور راهنمایی بگیرید.

نویسنده: سیما سهیل الوندی

https://goo.gl/ZmcbfJ