چگونگی برخورد با همسر بداخلاق

همسر بداخلاق و پرخاشگر همیشه زندگی را تلخ می کند. اگر همسر شما هم بداخلاق است با روش هایی می توانید او را قلق یابی کنید.

از هر دری وارد می‌شوید تغییر نمی‌کند. بهانه می‌گیرد و با رفتارها و حرف‌های آزاردهنده‌اش تنها در چند لحظه پل‌های پشت سرش را خراب می‌کند. مهم نیست اشتباهی از شما سر زده باشد یا آگاهانه او را عصبانی کرده باشید؛ همسر بداخلاق شما بدون دلیل بهانه‌ می‌گیرد و با تلاش‌های شما هم آرام نمی‌شود. اگر با چنین فردی زیر یک سقف زندگی می‌کنید، تا رسیدن به آرامش راه درازی در پیش دارید. راهی که باید در کنار هم از آن عبور کنید. پس قبل از ناامید شدن، ادامه این مطلب را بخوانید. در این صفحه با قدم‌هایی که در آغاز راه باید بردارید آشنا خواهید شد.

با همسر بد اخلاق تان قرار بگذارید.روابط بین زن و شوهرها، ذاتا منبع تنش است. هیچ زوج سالمی نیستند که در زندگی مشترک‌شان، دچار تنش نشوند اما مهم‌تر از این نمک زندگی‌تان، به دست آوردن توان مدیریتش است. شما نمی‌توانید در تمام لحظاتی که در کنار هم هستید، روی یک خط و در مسیر آرامش کامل پیش بروید اما می‌توانید مانع از تبدیل شدن این تنش‌ها به معزل شوید. بخشی از این تلاش را باید همراه با یکدیگر انجام دهید اما قسمتی از آن را تنها می‌توانید برای دل خودتان و به‌دلیل آنکه از این رابطه آسیب نبینید انجام دهید.

همه رفتارهای همسر بداخلاق تان را تحمل نکنید
با برداشتن بعضی قدم‌ها می‌توانید همسرتان را سربه راه‌تر کرده و زمینه را برای رسیدن به روزهای آرام فراهم کنید اما این را هم یادآوری می‌کنیم که قدم‌های شما در همه موارد تاثیرگذار نخواهد بود و پیش از برداشتن‌شان، باید به شکلی که همسرتان پرخاشگری‌اش را ابراز می‌کند نگاهی بیندازید. اگر او به شما آسیب جسمی یا کلامی شدید می‌رساند، دیگر مشکل به دست خودتان حل شدنی نیست و باید از یک روانشناس کمک بگیرید. اگر در چنین شرایطی قرار دارید، به هر شیوه‌ای که می‌توانید همسرتان را راضی به مراجعه کنید و اگر هم از عهده آن برنمی‌آیید، برای آنکه خودتان را به آرامش برسانید، به روانشناس مراجعه کنید اما فراموش نکنید که قرار شما با روانشناس بدون حضور همسرتان، کمکی به حل مشکل او نمی‌کند.

اختلاف نظر با همسرتان را به حداقل برسانید
گفتیم که اختلاف نظر در زندگی مشترک اتفاقی طبیعی است اما از یاد نبرید که میزان این اختلاف نظر، سطح تنش‌هایی که قرار است با آنها روبه‌رو شوید را تعیین می‌کند. اگر شما اختلاف نظری در حدود ۹۰ درجه با هم دارید، کارتان آسان است و راحت‌تر می‌توانید به توافق برسید اما اگر مشکل میان شما ۱۸۰ درجه تفاوت است، کار کمی دشوارتر خواهد شد. حالا وقت آن است که یک سناریوی مشترک بسازید و به نقطه‌ای برسید که توان پذیرش حرف یکدیگر را دارید. رسیدن به این نقطه، نیازمند تلاش هر دوی شماست. کافی است هر کدام از شما یک قدم بردارید و این فاصله را کمتر کنید. با کمتر شدن این فاصله یا به عبارتی پیدا کردن توافق ۵۰ درصدی، شما می‌توانید عقاید مشترکی راجع به موضوعات مهم‌تر زندگی‌تان پیدا کنید.

با همسر بداخلاق تان قرارداد امضا کنید
خب، حالا که کمی به آنچه دیگری در سر دارد نزدیک‌تر شدید، می‌توانید چند قرارداد بنویسید و امضا کنید. البته نوشتن این قراردادها راه‌حل نهایی نیست و تنها نقطه شروعی است که به کمتر شدن تنش‌ها کمک می‌کند. شما در این قراردادها می‌توانید تمام مواردی که آزارتان می‌دهد را مطرح کنید و در موردشان با همسرتان به توافقی نسبی برسید. در این گفت‌وگو، قرار نیست حرف خودتان را به کرسی بنشانید و برنده صددرصد باشید. بلکه تنها قرار است چند امتیاز بگیرید و چند امتیاز را هم واگذار کنید. شاید نتوانید همسر بداخلاق تان را در همین ابتدای کار از بحث کردن منصرف کنید اما می‌توانید از او بخواهید که هنگام بحث کردن، صدایش را بالا نبرد. پس زیاده‌روی نکنید و به اصلاحات کوچک قانع باشید.

برای آرام کردن همسر بداخلاق تان از راهکارهای دیگران استفاده نکنید
اگر برای اطرافیان‌تان درد دل کرده و از بداخلاقی همسرتان صحبت کرده باشید، احتمالا راهکارهای متفاوتی را هم از آنها شنیده‌اید. برخی‌ می‌گویند کم محلی کن و به حرف‌هایش پاسخ نده و عده‌ای دیگر هم می‌گویند صدایت را از او هم بالاتر ببر و هر رفتاری که با تو کرد به خودش برگردان. ما نمی‌گوییم که همه توصیه‌های آنها نادرست است اما واقعیت این است که راهکار هر فردی در مهار خشونت، با دیگری متفاوت است. راهی که همسر شما از طریقش آرام می‌شود، شیوه‌ای منحصر به اوست. پس به جای پیروی کردن از تجربه‌های دیگران، راه خودتان را پیدا کنید و با آزمون و خطا بفهمید که همسرتان با چه روشی آرام‌تر می‌شود.

روی قرارداد امضا کرده تان بمانید
کارتان تمام نشده است. شما باید به خودتان و همسرتان یاد بدهید که حق نادیده گرفتن قرارداد را ندارد. در این مورد شما حق دارید که وسط دعوا هم نرخ تعیین کنید و درست در لحظه‌ای که همسرتان صدایش را بالا می‌برد، بدون ایجاد تنش بیشتر از او بخواهید به عهدنامه‌ای که امضا کرده است وفادار بماند. البته یادآوری شما قرار نیست تنها به لحظه دعوا محدود بماند. بلکه باید هر روز در مورد قول‌هایی که به هم داده‌اید صحبت کنید و در لحظه‌های ناگذیر تنش هم این وعده‌ها را تمرین کنید.

برای همسر بداخلاق تان بیشتر از توان‌تان انرژی نگذارید
شاید بعد از رفتن تمام این راه‌ها، به این نتیجه برسید که همسر بداخلاق شما اصلاح‌ناپذیر است و سکوت شما، تنها راه تغییر رفتارهای اوست. اگر سکوت شما می‌تواند اوضاع را تغییر دهد، بهتر است نگاهی به احساسات و شرایط خودتان بیندازید. آیا چنین راهکاری شما را آزار نمی‌دهد؟ پس در این صورت می‌توانید همین روش را ادامه دهید و به توصیه‌های دیگران توجه نکنید. اگر کوتاه آمدن شما آسیبی به خودتان نمی‌رساند، دلیلی ندارد که از این سکوت بترسید. اما همیشه هم رابطه میان‌تان با کوتاه آمدن‌های شما درست نمی‌شود. گاهی سکوت به شما احساس قربانی شدن و مورد ظلم قرار گرفتن می‌دهد و گاهی باعث می‌شود که همسرتان را بدون آنکه بداند، به بی‌رحمی متهم کنید، باید بیشتر مراقب باشید. در چنین شرایطی، شما حتی اجاره یک لحظه سکوت کردن را ندارید. شاید تجربه شما نشان داده باشد که با رفتن از هر راه دیگری، پرخاشگری‌های همسرتان از سر گرفته می‌شود اما باور کنید که خطر این رفتارهای او برای ادامه زندگی مشترک و ایجاد احساس خوشبختی در شما، کمتر از شیوه قبلی است.

همسر بداخلاق تان را قلق‌یابی کنید
شمایی که در این فرصت کوتاه، تنها نظاره‌گر خشم و پرخاش همسرتان بوده‌اید، به شناخت بهتری از او رسیده‌اید و می‌توانید با قدم‌هایی کوچک، به او در عقب‌نشینی کمک کنید. آسان‌ترین راه برای رسیدن به آرامش، پیدا کردن قلق یا به قول قدیمی‌ها، رگ خواب همسرتان است. ببینید که او با چه رفتاری و در چه شرایطی آرام می‌شود و همان رفتار را در پیش بگیرید. اگر هم در پیدا کردن این شیوه به خصوص موفق نبوده‌اید، از همسرتان بخواهید در فهمیدن قلقش به شما کمک کند.

نویسنده : محمد کارگر

https://goo.gl/qq9yHx

چگونه به نوزادان شیر بدهیم ؟

-وقتی برای اولین بار در اتاق زایمان یا پس از آن نوزاد را در بغل می گیرید، لب های او را روی سینه خود بگذاردی.او طبق غریزه شروع به مکیدن می کند و مراحل جاری شدن شیر به زودی آغازمی شود .

-اگر فکر می کنید نوزاد گیج شده و در پیدا کردن نوک سینه یا ادامه مکیدن مشکل دارد ، نگران نشوید.شیردهی هنری است که نیاز به صبر و تحمل دارد.

- اگر نوزاد شما نارس است ممکن است نتوانید بلافاصله شیردهی راآغازکنید . در این  صورت او شیر مورد نیاز را از طریق لوله یا بطری دریافت خواهد کرد تا زمانی که به اندازه کافی جهت گرفتن سینه قوی شود .

- در هر ۲۴ ساعت باید ۱۲-۸ بار و هربار به مدت ۲۰-۱۵ دقیقهاز هر سینه به نوزاد شیر بدهید .

-اجازه دهید نوزاد تا هنگامی که کاملاً سیر شود شیر بنوشد .

-ماده زردرنگ و غلیظی که در ساعات اولیه ازسینه ترشح میشود و آغوزیا ماگ نام دارد مفیدترین بخش شیر بوده و مصرف آن برای نوزاد ضروری است.

-در هفته های اول ممکن است نوزاد هنگام شیرخوردن به خواب رود و شما ناچارشوید برای اینکه او رابرای ادامه شیرخوردن به حالت نیمه هوشیاری درآورید،کمی او را قلقلک دهید( زیر چانه یا گونه ها را قلقلک دهید)

-اگر بیش از۴ ساعت از آخرین شیرخوردن نوزاد می گذرد و او هنوز خواب است،او را به آرامی بیدار کنید .

-هروقت که نوزادعلائمی دال بر گرسنگی نشان داد باید نسبت به شیردهی او اقدام شود.علائمی مثل هوشیاری و فعالیت، جنباندن دهان و یاگرداندن سر در جست و جوی سینه مادر.توجه داشته باشید که گریه یک علامت دیررس برای گرسنگی است .

- به مرور که نوزاد دوره های هوشیاری طولانی تری را تجربه می کند می توانید ساعات شیردهی را در حدود هر ۳ ساعت یکبار در نظر بگیرید.

-در دوران شیردهی ازمصرف کافئین ، غذاهای تند و ادویه دار و مواد محرکی که وارد شیرشده و باعث آزار نوزاد می شود اجتناب کنید و در حد امکان مایعات بیشتری بنوشید.همچنین ازمصرف مواد بودار مثل سیر، پیاز،انواع کلم و....بپرهیزید زیرا بسیاری از کودکان این بوها را دوست ندارند.

- شیشه شیر را دریکی دو ماه اول هر ۳-۲ ساعت یکبار یا هرزمانی که نوزاد نشان می دهد گرسنه است در اختیارش بگذارید .تا زمانی که کودک به وزن ۵/۴ کیلوگرم برسد، هربارحدود ۸۵-۳۰ سی سی شیر خواهد نوشید.

-قبل از اینکه برای اولین بار بطری ، سرپستانک و حلقه آن را استفاده کنید ، لازم است آنها را حداقل به مدت ۵دقیقه درآب در حال جوشیدن قرار دهید . بعدآنها را روی یک حوله تمیز بگذارید تا خشک شوند. اما از این پس شست و شو در آبگرم همراه با مواد شوینده کفایت می کند.

-هیچ دلیل منطقی برای گرم کردن شیر قبل از اینکه آن را به کودک بدهید وجود ندارد ولی ممکن است کودک شیر گرم را ترجیح بدهد .

-هرگز از دستگاه مکروویو برای گرم کردن بطری حاوی شیرخشک یا حاوی شیر مادر استفاده نکنید زیرا امواج ماکروویو مواد را به صورت غیریکنواخت گرم می کند و ممکن است باعث شکسته شدن مواد مغذی شود.

نویسنده مژگان شوشتری

https://goo.gl/xRbQbk

چقدر انتقادپذیر هستید؟

افراد موفق بسیاری معتقدند که تنها دلیل موفقیت آنها این بوده است که به خود اجازه دادند تا شکست بخورند. حقیقت این مسئله زمانی مشخص می شود که در زندگی بسیاری از تاجران موفق جستجو کنیم. خواهیم دید که در راه رسیدن با اهدافشان، چطور بارها و بارها شکست خورده اند تا اینکه به موفقیت دست یافته اند.

چیز دیگری که به همین اندازه در موفقیت آنها مهم بوده این است که آنها می دانند چطور از انتقادات دیگران - چه سازنده باشد و چه نباشد - بهترین استفاده را ببرند. آنها با استفاده از انتقادهای دیگران تشکیلات خود را راه اندازی می کنند

ظرفیت برخورد با انتقادات و پیشرفت کردن به واسطه ی انها یکی دیگر از عوامل مهم در موفقیت است. به نکات زیر در این رابطه دقت کنید تا شما هم بتوانید یکی از آن افراد موفق باشید.

انواع مختلف انتقاد

انتقاد دو نوع دارد: سازنده و مخرب. با هر دو این انتقادها باید به دقت اما به طریقی متفاوت برخورد کرد.

اکثر افراد تصوری منفی از کلمه ی انتقاد دارند و فکر می کنند همه ی انتقادها لزوماً مخرب هستند. این به این دلیل است که در کودکی به دلایلی نامشخص مورد انتقاد دیگران قرار گرفته ایم و خاطرات آن از کودکی تا بزرگسالی به همراه ما بوده است.

هدف انتقاد مخرب، خراب کردن و آسیب زدن به اعتماد به نفس افراد و بازداشتن آنها از انجام کارهایشان و لطمه زدن به شخصیت آنها است.

انتقاد مخرب
یکی از بهترین نمونه های انتقاد مخرب این است که رئیستان به شما بگوید: "چطور توانستی چنین اشتباه احمقانه ای را انجام دهی؟ آن موقع به چی فکر می کردی؟ اصلاً من نمی دانم چرا تو را استخدام کردم."

البته چنین رئیسی فکر می کند با این طریق حرف زدن، کارمندش را تحریک خواهد کرد بهتر کار کند، اما کارمند از چنین رئیسی متنفر شده و کار را ترک خواهد کرد. این به این دلیل است که انتقادش خیلی کلی و منفی بوده و به کارمند نفهمانده است که چطور فعالیت و کارکردش را اصلاح کند، فقط او را محکوم کرده است.

انتقاد مخرب به هیچ وجه سودمند نیست. ممکن است به شما بفهماند که اشتباهی مرتکب شده اید، اما تا زمانی که هیچ علاج و راه چاره ای جلوی رویتان نمی گذارد، تاثیری منفی و مخرب خواهد داشت.

روش برخورد: تنها راه و بهترین راه برخورد با چنین انتقاداتی این است که آنها را نادیده بگیرید و به مسائل مثبت تری فکر کنید.

انتقاد سازنده
حال که جنبه ی منفی انتقاد را بررسی کردیم، ببینیم انتقاد چطور می تواند باعث اصلاح و پیشرفت شخص شود.

مثال قبلی از انتقاد مخرب را در نظر بگیرید. به جای گفتن، "چطور توانستی چنین اشتباه احمقانه ای را انجام دهی؟ آن موقع به چی فکر می کردی؟ اصلاً من نمی دانم چرا تو را استخدام کردم."، یک رئیس دانا و کار کشته می تواند بگوید: "از گزارش شما ممنونم. می دانم تلاش زیادی برای تهیه آن کرده اید. اما داشتم فکر می کردم اگر کمی آن را خلاصه تر کرده و چند نمودار هم به آن اضافه می کردید بهتر می شد. اگر بتوانی این تغییرات را در آن بدهی و باز به من نشان دهی واقعاً متشکر خواهم شد."

چرا چنین انتقادی خوب است؟ و چرا شما باید با رفتاری مثبت با این نوع انتقاد برخورد کنید؟

کاملاً مشخص است. این انتقاد، انتقادی سازنده است چون راه های اصلاح را جلوی پای شما قرار داده است. همچنین خوشحال خواهید بود چون از جنبه های خوب کارتان نیز قدردانی شده است.

راه های برخورد: شما متوجه خواهید شد که انتقادی سازنده است. سعی کنید کاملاً منظور انتقاد کننده را فهمیده و درمورد راه های اصلاح کارتان سوالات لازم را بپرسید. و از فرد برای انتقاد سازنده اش تشکر و قدردانی کنید.

از منفی به مثبت...تصور کنید انتقاد نوع اول - نوع منفی - را دریافت کرده اید. چطور می توانید آن را به چیزی مثبت تبدیل کنید؟

ابتدا باید اطمینان یابید که منظور را فهمیده اید. کار خود را توجیه نکنید چون ممکن است می توانسته اید کار خود را بهتر انجام دهید. حال به مرحله ی بعد می رویم: از منتقد بپرسید چه چیزی را در کارتان اشتباه دیده است و چرا و بعد از او راه های اصلاح و درست کردن آن را سوال کنید. اگر نتوانستند سوال شما را جواب دهند، انتقاد را نادیده بگیرید و فکر کنید که کارتان را خوب انجام داده اید. چون بعضی افراد ذاتاً منفی باف هستند.

اما فکر کنید انتقاد صحیح بوده است. می توانید با فرد منتقد در مورد راه های اصلاح کارتان گفتگو و مشورت کنید.

قدم آخر انجام اصلاحات و تغییرات در کارتان است. یادتان باشد که حتماً باز با فرد منتقد چک کنید تا ببینید اصلاحاتتان را درست انجام داده اید یا خیر.

اگر سعی کنید همه ی انتقادها را با دیدی مثبت ببینید و به روش های بالا به آن جواب دهید مطمئناً نتایج خوبی خواهید گرفت و در پیشبرد اهدافتان موفق خواهید شد.

نویسنده: محمد کارگر

https://goo.gl/LdHTfJ

با احساس منفی چه کنم؟

اگر از شما بپرسند «با احساسات منفی در زندگی­تان چگونه برخورد می­کنید؟» چه پاسخی می­دهید؟ آیا می­دانید پیامی که شما در موقعیت­های مختلف به خود می­دهید، روی احساستان تاثیر زیادی دارد؟

 

زندگی پر از ناامیدی و دلسردی­هاست. تجربیات منفی وجه مشترک تمام انسانهاست و شرایط اجتماعی- اقتصادی بالا نیز ضامن رهایی از احساسات منفی نیستند. به هزار زحمت راه دوری را طی می­کنیم تا وسیله­ای را که احتیاج داریم تهیه کنیم. وقتی وسیله مورد نظر را تهیه کردیم، به زودی از کار میفتد و خراب می­شود. رئیس اداره در حضور دیگران از شما انتقاد می­کند و شما تحت فشار قرار می­گیرید تا کاری را در مدت زمانی که انجامش ممکن نیست، تمام کنید. بهترین دوستتان یکی از ویژگیهای منفی شما را گوشزد می­کند. بعد از اینکه برای جلب توجه فردی از جنس مخالف کلی تلاش کردید، به یکباره احساس می­کنید هرگز توجهی به شما نمی­کند.

علاوه بر این موارد که انواعش را همه روزه تجربه می­کنیم، با ناکامی­ها و فقدان­های واقعی و سخت­تر نیز روبرو می­شویم. مرگ ناگهانی یکی از دوستان یا اعضای خانواده، طلاق گرفتن همسر، بی مهری از سوی کسی که با او رابطه عاطفی دارید، بیکار شدن و غیره. برای رسیدن به هدف مشخصی چند ماه تلاش می­کنید و بعد از این همه تلاش به ناگاه متوجه می­شوید هرچه بافته­اید پنبه شده است. آیا در این مواقع نباید احساس بدی داشته باشیم؟ آیا حق نداریم ناراحت شویم؟

باور واقعی بودن همیشگی استرس، اضطراب و افسردگی به همان اندازه بی معناست که بگوییم همه باید در همه مواقع شاد و خندان باشند. اگر می­خواهید احساس بهتری داشته باشید باید بدانید و درک کنید که به جای حوادث بیرونی، افکار و طرز تلقی­های شما هستند که احساسات شما را بوجود می­آورند. می­توانید اندیشه، احساس و رفتار خود را تغییر دهید. برای اطلاع از رابطه میان فکر و احساس به واکنش به انتقادی که دیگران از ما می­کنند، دقت کنید. به فرض کسی به ما بگوید: «از کارت راضی نیستم چون به خوبی آن را انجام ندادی». چه احساسی پیدا می­کنید؟ برخی با شنیدن این سخن ناراحت و دلسرد می­شوند، گروهی نیز احساس خشم می­کنند و با پرخاشگری به دفاع برمی­خیزند و اما برخی احساس منفی نمی­کنند و در صدد تلاش بیشتر برمی­آیند. دلیل این واکنش­های متفاوت چیست؟

علتش این است که افراد هرکدام انتقاد را به شیوه خود تفسیر می­کنند. اگر احساس خشم کنید یعنی این فکر به ذهنتان خطور کرده که فرد مقابل در حال تخریب و تحقیر شماست و این رفتار حق شما نیست. اگر احساس بی کفایتی و دلسردی می­کنید ممکن است این فکر که من به درد نمی­خورم و انسان ضعیفی هستم، به ذهنتان خطور کرده باشد. کسی که احساس منفی تجربه نکرده و به تلاش بیشتر می­پردازد، این موقعیت را فرصتی برای رشد بیشتر تلقی کرده است و ممکن است این فکر به ذهنش رسیده باشد که فرد منتقد باهدف رشد بیشتر زیان به انتقاد گشوده است، لذا در این صورت چون از عزت نفس بالاتری برخوردار هستید، ممکن است بخواهید در مورد دلیل انتقاد او بیشتر آگاه شوید تا بهتر بتوانید نقائص احتمالی خود را برطرف سازید و از فرصت بدست آمده به نفع خود استفاده کنید.

در اصل پیامی که شما در موقعیت­های مختلف به خود می­دهید، روی احساستان تاثیر زیادی دارد. معمولا احساسات شما ناشی از افکار شماست. به همین دلیل است که باید روی باورها، افکار و برداشت­های خود از موقعیت­های مختلف خیلی دقت کنید و اگر می­خواهید از احساسات منفی نجات پیدا کنید، باید قبل از هر چیز بدانید که هر احساس منفی، ناشی از اندیشه منفی به خصوصی است. چنانکه به مرور متوجه خواهید شد در حالت افسردگی یا نگرانی، به خود یا زندگیتان با بدبینی نگاه می­کنید و در مقام انتقاد از خویش هستید.

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/QpjE7S

چگونه به نوجوانان کمک کنیم بدون هیجان و اضطراب سخن بگویند.

زمانی که فرد موقعیتهای خاص صحبت کردن را به عنوان موقعیت هایی سخت یا تهدیدآمیز ارزیابی می کند و امکانات را برای تسلط و غلبه موفقیت آمیز بر آنها کافی نمی داند، ترس از صحبت کردن بروز می یابد .

بسیاری از نوجوانان و بزرگسالان به علت اختلال در گویایی نمی توانند نشان دهند که در درونشان چه می گذرد.آنها برای معرفی خویش از لحاظ زبانی شدیداً دچار مشکل می شوند.وجود هیجان، ترس از رفتن روی صحنه ، اضطراب انتظار در خصوص حاضر شدن در صحنه و ملاعام حالتهایی کاملاً طبیعی هستند، زیرا بدن را برای حداکثرکارایی دلخواه فرد آماده می سازند. اما زمانی که فرد موقعیتهای خاص صحبت کردن را به عنوان موقعیت هایی سخت یا تهدیدآمیز ارزیابی می کند و امکانات را برای تسلط و غلبه موفقیت آمیز بر آنها کافی نمی داند، ترس از صحبت کردن بروز می یابد .اگرچه ایستاده و مجبور است تا سخنرانی را ارائه دهد اما قلبش سریعتر می زند،صورتش سرخ می شود، تمام بدنش شروع به عرق کردن می کند، تنگی نفس باعث نگرانیش می شود ،نگاه فرد به زمین یا به سوی شنوندگان و حضار معطوف می گردد،فرد خیلی کند صحبت می گوید و.....

توصیه های زیر می تواند به نوجوانان کمک کند در محافل بزرگتر راحتتر سخن بگویند:

  • نوجوان همانطور که هست باید رفتار کند و به روش دیگری سعی نکند خودش را نشان دهد.
  • نوجوان باید قبل از سخنرانی دستپاچگی خود را کاهش دهد .به این صورت که قبل ازشروع رسمی سخنرانی، نزد حضار برود و پرسشی بپرسد و یا اطلاعاتی بدهد.مثلاً" می خواهم به اطلاع شما برسانم که سوالات خود را انتهای سخنرانی مطرح نمایی".
  • به نوجوان بگویید ترس و ناامنی او در حین سخنرانی کاملاً طبیعی است؛ ترس از اینکه نکند برنامه را خوب اجرا نکند.زیرا در یک سخنرانی بر عکس آنچه در یک گروه بحث و گفتگو می گذرد بازخورد سریعی از طرف شنوندگان ایجاد نخواهد شد.از اینرو نوجوان باید سعی کند تا با طرح پرسش هایی از شنوندگان از آنها بازخورد بگیرد.ارتباط گرفتن با شنوندگان هنگام سخنرانی باعث می شود نوجوان اصلاً احساس تنهایی نکند.
  • توجه نوجوان هنگام سخنرانی بیشتر باید بر روی متن سخنرانی و شنوندگان باشد و خیلی بر خودش معطوف نباشد.
  • فرد باید سخنرانیش را در خانه تمرین کند؛می تواند آن را ضب کند و سپس نقاط ضعف و قوت خود را پیدا کند.
  • بهتر است که متن سخنرانی به صورت یادداشت آماده شود.و در یادداشت فقط نکات مهم و کلی آورده شود زیرا بیان کلمه به کلمه اضطراب را در نوجوان بیشتر می کند.
  • اگر نوجوان خطوط کلی و نکات مهم سخنرانی خویش را روی تخته و به شکل بصری معرفی کند از مزیتهای کنفرانسش خواهد بود. زیرا با این روش ، توجه شنوندگان را نه تنها به خود بلکه به نمونه ها و الگوهای بحثش هم معطوف خواهد کرد.
  • اگر نوجوان هنگام سخنرانی گیر کرد یا دچار ترس و وحشت شد این مشکل را با روشی معین ، با ظرافت و به طرزی ماهرانه می تواند حل کند. او باید مطالب گفته شده را به نحوی تکرار کند؛ مثلاً از شنوندگان بپرسد : " آیا تا به حال همه چیز مفهوم بوده است ؟" ، " آیا نیازی به یک استراحت کوتاه است؟" ، یا چیزی را برای تکمیل کار خودش نشان دهد مثل عکس ، اسلاید و...
  • نوجوان باید واضح ، بلند و شمرده سخن بگوید .نه به طور سریع و با صدای یکنواخت.صحبت کردن تند و با صدای آهسته ، عدم اطمینان و دستپاچگی نوجوان را نشان می دهد .
  • در صورتی که نوجوان برای خودش وضعیتی بحرانیرا احتمال دهد، باید مختصری حرکت کند؛البته این کار هم باید بسیار محدود باشد تا فرد عصبی و ناآرام به نظر نیاید.
  • نوجوان باید کلمه ها وجمله های خودش را با ایجاد لحن خاصی همراه کند . حرکت دست هم می تواند حرکات او را از حالت خشکی وتصنعی درآورد، البته بهتر است در انجام حرکت دست هم زیاده روی نشود تا ناآرامی اش به دیگران منتقل نشود.
  • نوجوان باید جتی الامکان در جاهای کوچکتر بیشتر مواقع برای سخنرانی داوطلب شود و سخن بگوید؛ نه اینکه منتظر بماند تا از او خواسته شود. با این روش ،اوست که قوانین و روند جریان صحبت را تعیین می کند.
  • باید به نوجوان آموزش دهیم دربحث های گروهی آنچه را که در فکرش است بسیار راحت به زبان آورد و هرچه را که به زبانش می آید، بگوید زیرا افراد دیگر هم عاقل تر از او نیستند .
  • در هنگام اظهارنظر به جای کلی بافی، حرفهای تکراری و اظهارنظرهای معمولی، باید تا حدامکان از بیان کلمه " من" استفاده شود . مثلاً"من تصورمیکنم...." ؛ " به نظرم ....."؛" من مایلم...." و همراه استفاده از این اصطلاحات ، حالتها و احساسات درونی خودش را هم به زبان بیاورد.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/Grrbbj