اهمیت آشنایی به قصد ازدواج

هر ارتباطی بخواهد شکل بگیرد نیاز به آشنایی دارد.

در رابطه ازدواج نیز دختر و پسر ابتدا باهم آشنا می شوند.

در دوره آشنایی دختر و پسر قرار است یکدیگر را خوب بشناسند.

آشنایی فرآیند تبادل اطلاعات و احساسات بین دو نفر از جنس متقابل به منظور تصمیم گیری برای ازدواج است.

ما در انتخاب خانواده ای که در آن به دنیا آمده ایم هیچ گونه اختیاری نداشته ایم، اما معمار خانواده آتی خود خواهیم بود. ازدواج خشت اول و سنگ بنای خانواده است، درصورتی که بخواهیم در خانواده با مشکلات کمتر و آسیب های کمتری روبرو باشیم، نیاز هست که به امر ازدواج توجه کنیم.

توجه به ازدواج، توجه به خانواده است.

باتوجه به دنیای جدید و در حال تغییر و تحول فعلی، برای امر مهمی مثل ازدواج آموزش و یادگیری لازم است.

معمولا جامعه را در اولین تقسیم بندی به چند نهاد اصلی تقسیم می کنند، نهاد خانواده، نهاد آموزش، اقتصاد، حکومت و دین.

نهاد خانواده یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که با ازدواج آغاز می شود.

ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام زندگی است.

ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین یک زن و یک مرد که با شرایط قانونی و برپایی مراسمی برای برگزاری زناشوئی خود به انجام می رسد.

ابتدا یک زن و مرد باید باهم آشنا شوند تا به مرحله خواستگاری و ازدواج برسد.

زمانی که هدف از آشنایی ازدواج باشد نوع آشنایی با زمانی که هدف امر دیگری است متفاوت است.

داشتن هدف ازدواج به این معنی نیست که پس از آشنایی باید حتما ازدواج کرد بلکه قصد و نیت مهم است، قصد ازدواج به این معنا است که این ارتباط برای فرد مهم است، چارچوب دار است و بی قید و باری به هر جهت نیست.

فردی که قصد ازدواج دارد یعنی پذیرفته است که زیر بار مسئولیت برود، پذیرفته است که خودش را در چارچوب ازدواج قرار دهد، از ارتباط صمیمانه نمی ترسد و به سنت ازدواج پای بند است، پذیرش ازدواج سطح بالایی از مسئولیت پذیری و پختگی را می طلبد.

فقط گفتن و بیان قصد ازدواج به این معنی نیست که فرد نیت ازدواج دارد بلکه چند نشانه وجود دارد که عملا قصد و نیت فرد را از آشنایی نشان می دهد.

الف: فردی که قصد ازدواج دارد، در دوره آشنایی، تقاضای ارتباط جنسی نمی کند.

ب: فردی که قصد ازدواج دارد ارتباطش را از خانواده مخفی نمی کند.

ج: فردی که قصد ازدواج دارد زمان آشنایی را بیش از اندازه طولانی نمی کند.

د: فردی که قصد ازدواج دارد سعی در به دست آوردن اطلاعات دارد و تنها به تبادل احساسات بسنده نمی کند.

دوره آشنایی دوره ارزیابی است.

این که چطور ارزیابی کنید بستگی به هردو نفر دارد.

باید تا می توانید از یکدیگر سوال کنید.

اطلاعات بدهید و اطلاعات بگیرید.

در موقعیت های مختلف یکدیگر را قرار دهید.

مطمئنا هر دو طرف می خواهند چهره مثبتی از خودشان نشان دهند و تلاش می کنند تا فقط جنبه های مثبت خود را بیان کنند، به همین دلیل توصیه می شود فقط به سوال کردن اکتفا نکنیم و در شرایط مختلف یکدیگر را بسنجیم.

معمولا در زمان آشنایی یا نامزدی مشکلات یک ازدواج خود را به صورت برخی از نشانه ها بروز می کند.

نشانه هایی مثل پرخاشگری، مصرف مواد، وابستگی زیاده از حد به خانواده و نداشتن استقلال فکری، رفیق باز بودن، عدم مسئولیت پذیری و ... .

لطفا به آن ها توجه کنید، مشکلاتی که در زمان آشنایی و نامزدی می بینید نه تنها با ازدواج حل نمی شوند بلکه بعد از ازدواج این مشکلات برجسته تر خواهند شد.

بعد از آشنایی دو طرف اگر ارزیابی مثبت بود نوبت به شناخت خانواده ها می رسد.

شناخت خانواده ها از یکدیگر، حضور خانواده ها و اطلاع خانواده ها در کنار شناخت افراد از یکدیگر موجبات ازدواج موفق را فراهم می سازد.

نویسنده: زهرا طباطبایی

https://goo.gl/rtgBx5

آیا انگشت مکیدن در کودکان طبیعی است ؟

تمام نوزادانی که به دنیا می‌آیند تا شش ماهگی دارای غریزه طبیعی مکیدن هستند و مکیدن انگشت شست راهی برای ارضای این غریزه است؛ اما پس از آن، انگشت خود را از روی عادت می‌مکند؛ زیرا این عادت آنها را آرام می‌کند. معمولا زمانی که کودک خسته، نگران و یا بی‌حوصله است، این کار را انجام می‌دهد. ۱۸ درصد از کودکان در سنین دو تا شش سالگی عادت به مکیدن انگشت شست خود دارند.

مکیدن انگشت باعث آرامش کودکان می شود. این عادت که می تواند از دوران جنینی شروع شود به هنگام احساس خواب آلودگی، گرسنگی، خستگی، خجالت، دندان درآوردن، تنهایی و بی حوصلگی تکرار می شود. اگر عمل مکیدن انگشت شست پس از شش ماهگی همچنان ادامه یابد، در حقیقت وسیله‌ای است برای آرامش یافتن کودک و نه ارضای غریزه مکیدن. در اغلب کودکان عمل مکیدن انگشت شست، خود به خود از بین می‌رود. زمانی که کودک به سن سه تا چهار سالگی می‌رسد، متوجه می‌شود که سایر همسالان این عمل را انجام نمی‌دهند و پس از چهار سالگی کودک خود برای متوقف کردن این عمل انگیزه پیدا می‌کند.

*  تحقیقات نشان داده‌است که مکیدن انگشت باعث کج در آمدن دندان‌ها و حتی تأخیر در این مسئله می‌شود. در این سن که استخوان های فک هنوز نرم است مکیدن شست باعث تغییر شکل آن می شود،دندان ها کج و باریک درمی آیند ،دندان های فوقانی به سمت بیرون و دندان های پایین به سمت داخل رشد می کند ،در رشد کام (سقف دهان) تاثیر می گذارد.

*مکیدن  انگشت می‌تواند نشانه وجود یک تنش فیزیکی و احساسی در کودک باشد. لذا مکیدن انگشت موجب آرامش و اطمینان خاطر کودک می‌شود.

*بهترین زمان برای توجه و جلوگیری از مکیدن انگشت شست در کودک، زمانی است که او برای اولین بار این کار را انجام می‌دهد، نه زمانی که برای چندمین بار این کار را با موفقیت انجام داده است! اگر عمل مکیدن متوقف نشود و سال‌ها ادامه یابد، می‌تواند منجر به مشکلات جدی در ناحیه دهان، دندان و مشکلات گفتاری شود. بنابراین، باید با تشویق، محبت و چندین روش ساده به او کمک کنیم تا این عادت را کنار بگذارد.

* وقتی کودک شما در موقعیت‌های مختلف این عادت خود را انجام نمی‌دهد، او را خیلی تشویق کنید؛ اما هرگز وی را به خاطر این عادت، تنبیه و یا سرزنش نکنید، زیرا این کار نه تنها موجب ترک این عادت نمی‌شود، بلکه اعتماد به نفس او را هم تضعیف می‌کند. دادن جایزه به کودک برای مواقعی که این کار را انجام نمی‌دهد، کمک زیادی به ترک این عادت می‌کند.

* انواع سرگرمی‌ها و بازی‌هایی را که لازمه بازی کردن با آنها استفاده از دست می‌باشد برای کودک فراهم کنید (مثل پازل، کارت بازی و سایر فعالیت‌هایی که مورد علاقه اوست). بهتر است زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید، زیرا بیشتر کودکان هنگام تماشای تلویزیون انگشت شست خود را می‌مکند.

*با کودک خود درباره مکیدن انگشت  صحبت کرده (برای صحبت درباره این موضوع، بهتر است زمان مناسبی را انتخاب کنید که کودک کاملا آرام و به دور از هرگونه اضطراب و نگرانی باشد؛ از طرفی کودک باید بیشتر از چهار سال داشته باشد تا بتواند دلایل شما را بفهمد و درک کند) و برای او توضیح دهید که چرا باید این عادت را ترک کند. به او بگویید با کنار گذاشتن این عادت لبخندی زیبا و دندان‌هایی ظریف و مرتب خواهد داشت و ادامه دادن این کار مشکلات جدی در رشد دندان‌هایش به وجود خواهد آورد. با استفاده از یک آینه به او نشان دهید که با این عادت، چه تغییراتی در ناحیه دهان و دندان وی ایجاد خواهد شد.

*برای فرزندتان توضیح دهید که چگونه میکروب‌های موجود در دست‌ها و زیر ناخن‌ها وارد بدن شده و او را بیمار می‌کند.

*به فرزندتان بگویید که «تو بزرگ شده‌ای» و با انجام این کار در حضور دیگران تمسخر می‌شود.

*زمانی که کودک شما در خواب است و انگشت شست وی در دهانش قرار دارد، به آرامی انگشت او را از دهانش خارج کنید. اگر کودک عادت دارد هنگام خوابیدن انگشت شست خود را بمکد، در دست‌هایش یک اسباب‌بازی کوچک مثل یک خرس پشمالو قرار دهید تا مانع این کار شود.

* در زمانی که کودک سعی می‌کند این عادت خود را کنار بگذارد، او را در موقعیت‌های ناراحت‌کننده و استرس‌زا قرار ندهید، زیرا در چنین موقعیت‌هایی برای آرام شدن مجددا به این عمل رو می‌آورد.

* از فرزندتان بخواهید به هنگام مکیدن انگشتان، شاهد قیافه خود در آینه باشد. این اقدام در برخی از کودکان موثر است.

* مکیدن انگشت در کودکانی که سن بیشتری دارند، می‌تواند نشان استرس باشد. کودک ممکن است دچار ترس و یا ناراحتی بوده و این عمل را برای آرام کردن خود انجام دهد.

*اگر احساس می‌کنید منع کردن کودک از مکیدن انگشت ، او را مضطرب می کند تلاش کنید تا علت اضطراب را پیدا کنید.

* برای فرزندتان جایزه تعیین کنید. هنگامی که این عمل را انجام نمی دهد او را تحسین کنید.

نویسنده:مژگان شوشتری

https://goo.gl/vAePYr

اعتماد به نفس و راه های افزایش آن

اعتماد به نفس باور و اعتقادی است که فرد نسبت به خود دارد. باور داشتن به توانایی های خود

ویژگی های افراد با اعتماد به نفس پایین:

مرتباً خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار می دهند.

کارهایشان را پشت گوش می اندازند.

در مقابل انتقاد، اظهار نظر دیگران آسیب پذیرند.

وقتی در حال صحبت هستند در چشم های طرف مقابل نگاه نمی کنند.

سر خود را پایین می اندازند، قدم هایشان آهسته است.

معمولاً احساس می کنند قربانی رفتار دیگران هستند.

احساس تنهایی دارند، حتی زمانی که در یک جمع قرار گرفتند.

در درون خودشان احساس خلاء یا پوچی می کنند.

احساس می کنند با دیگران متفاوت هستند.

قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خود نیستند.

معمولاً آدم های عصبی و پرخاشگری هستند.

کمالگرا هستند.

احساس خوب آن ها وابسته به عوامل خارجی مثل:

وقایع روزانه یا نوع رفتار دیگران با آن ها است.

قادر به مدیریت زمان خودشان نیستند.

نسبت به توانایی های خودشان نسبت به موفقیت تردید دارند.

از موقعیت های نو و جدید می ترسند.

مرتب سعی دارند دیگران را از خودشان راضی نگه دارند.

و ...

در مقابل افرادی نیز وجود دارند که اعتماد به نفس غیر واقعی یا کاذب دارند.

اعتماد به نفس کاذب وابسته و زودگذر است.

افراد گستاخ و پررو با گستاخی و پررویی نقابی برای استتار بی کفایتی و اعتماد به نفس پایینشان است.

افراد متظاهر نیز که خود را با اعتماد به نفس، شاد، موفق و شکست ناپذیر نشان می دهند از درون احساس پوچی و شکست می کنند.

افراد متکبر و خودبین نیز اعتماد به نفس پایین دارند.

خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا و سالم:

این افراد از یک مرکز کنترل درونی برخوردارند.

غم و شادی آن ها وابسته به عوامل خارجی نیست.

از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خودشان مراقبت می کنند.

در افکار، احساسات و رفتار خودشان میانه رو هستند.

به نقطه نظرات دیگران گوش می کنند.

قادر به پذیرش و پند گرفتن از اشتباهات خودشان هستند.

قادرند که خیلی راحت به دیگران بگویند که من اشتباه کردم.

مسئولیت اداره زندگی خودشان را به عهده می گیرند.

تفاوت های فردی بین افراد را قبول دارند.

مسئو لیت ادراکات و احساسات خودشان را به عهده می گیرند و آن را به دیگران فرافکنی نمی کنند.

از نقاط قوت و ضعف خودشان آگاه هستند.

همواره در حال پیشرفت و ترقی هستند.

به دور از غرور و خودبینی هستند.

از این که مورد انتقاد قرار بگیرند نمی ترسند.

وقتی از آن ها سوالی پرسیده شود حالت تدافعی به خودشان نمی گیرند.

نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.

و ...

ریشه های عدم اعتماد به نفس مثل بسیاری از کمبودها و پدیده های منفی روانی، به دوران کودکی، محیط نامطلوب و روش های منفی و غلط تعلیم و تربیت که ناشی از ناآگاهی مادر و پدر است که خود آن ها نیز قربانی مادران و پدران ناآگاه و تحت تأثیر فرهنگ حاکم بر خانواده و محیط نامطلوب خود بوده اند.

راه های افزایش اعتماد به نفس:

در درون ما جایی پر از نشاط، خلاقیت، عشق، قدرت و همه چیزهای خوب وجود دارد که ما آن را ( من قوی ) می نامیم.

در کنار آن جای خوب، جایی که پر از شک و تردید است، پر از ترس، خشم، درماندگی و تمام چیزهای منفی است که (من ضعیف) نامیده می شود.

اگر یاد بگیرید که به ( من قوی ) فکر کنید، ترس شما کاهش و اعتماد به نفس شما افزایش می یابد.

برای این کار ابتدا باید آگاهی پیدا کنید.

صدای (من ضعیف) را بشناسید.

صدایی که همیشه در گوش شما وز وز می کند.

من خوب نیستم، من هیچ وقت پیشرفت نمی کنم، همه از من بهترند، همه کارهایشان را بهتر از من انجام می دهند، این صدا اعتماد به نفس شما را از بین می برد.

برای خاموش کردن ای صدا: صدای ( من قوی ) را بشنوید.

صدایی که می گوید: شما به اندازه کافی خوب هستید، صدایی که شما را در جهت تکامل هدایت می کند.

به ( من قوی ) خود اعتماد کنید.

برنامه های آینده تان را طوری برنامه ریزی کنید که متکی به ( من قوی ) باشد.

برای تغییر برنامه ریزی کنید، از همین امروز باور کنید که می توانید.

نویسنده: زهرا طباطبایی

https://goo.gl/6RxHb9

با فرزند بدغذایم چگونه رفتار کنم

  • یکی از علت های بدغذایی و بی اشتهایی کودکان، سختگیری والدین در آداب غذا خوردن است .برخی از والدین بیشتر از نیاز و خارج از توان کودک نسبت به رعایت آداب غذاخوردن سخت گیری می کنند.آنها مدام از اینکه کودک هنگام غذاخوردن لباس خودرا کثیف می کند گلایه دارند و حتی از اینکه کودک اصرار دارد برای غذا خوردن شخصاً ازقاشق استفاده نماید ممانعت به عمل می آورند.یا بر روی مساله طرزنشستن و طرز قاشق برداشتن و غذاخوردن با کودک مشکل دارند.والدین باید در نظر داشته باشند که یادگیری آداب غذاخوردن یک روند تدریجی است که با صبر و حوصله و مهربانی همراه است.
  •  
  • یکی دیگر از علت های بدغذایی کودکان ایجادمحیط پرتنش به هنگام غذا خوردن است.بعضی از والدین کودکان بدغذا،باتهدید و تشر کودک را سر سفره می نشانند.این یک راه حل کاملاً غلط  است و خود بی اشتهایی کودک را تشدید می کند.
  • چند راه حل برای ایجاد علاقه به غذا در کودکان
  • به گرسنه بودن یا نبودن کودک خود احترام بگذارید.بچه های کوچک تنها زمانیکه گرسنه هستند دوست دارند غذا بخورند.اگر کودک شما گرسنه نیست، او را مجبور به خوردن غذا یا تنقلات نکنید
  • زیاد انتظار نداشته باشید.بعد از دو سالگی،رشد کمتر،اغلب اشتهای کودک را کاهش می دهد.ممکن است فقط با خوردن چند لقمه احساس سیری بکند.
  • اگر کودک غذایش را نخورد یکی از راه حل ها این است که غذایش رابا چیزهای دیگر ترکیب کنید.مثلا اگر کودکتان سوپ نمی خورد یک سری از ترکیبات سوپ را حذف و مواد جدیدی را به آن اضافه کنید.
  • نوع طبخ غذا در عدم علاقه کودک به غذا مهم است.مثلاً اگر کودکتان ماهی بخارپز نمی خورد ممکن است اگر ماهی را سرخ کنید اشتیاق بیشتری نشان دهد.
  • از فرزندتان بخواهید در طبخ غذایی که قرار است بخورد به شما کمک کند .این پیشنهاد مطمئناً با استقبالکودکتان همراه می شود و علاوه بر اینکه فرایند طبخ رابرای شما و فرزندتانتبدیل به یک فرصت لذت بردن با هم می کند، کودک رابرای خوردن آنچه خودش در تهیه آن نقش داشته ترغیب میکند.
  • شرایطی را فراهم کنید که کودک همراه با همسالان خود غذا بخورد.این کار باعث باز شدن اشتهای کودک برای غذا خوردن می شود و همچنین درتعدادی از کودکان ازطریق الگوبرداری به عذاخوردن تشویق می شوند.
  • تزیین غذا یکی از راههای ترغیب کودکان به غذا خوردن است .تزیین غذا و ساختن تصویرها وشکلهای جالب باعث می شود کودک به غذا خوردن علاقه بیشتری نشان دهد.
  • به کاربردن ظروف غذاخوری رنگارنگ میتواند اشتها کودکان را تحریک کند.
  • اگر بعد از اینکه فرزندتان غذایی را نپذیرفت، برای او غذای جداگانه درست کنید، او را برای حفظ این عادت نادرست تشویق کرده اید. به جای پختن انواع جور و واجور غذا، همیشه همان غذاهای سالم را برای همه اعضای خانواده سرو کنید. کودک شما هم کم کم با این غذاها آشنا می شود و به خوردن آن ها عادت می کند.
  •  اصرار بیش از حد شما برای خوردن یک ماده غذایی بدتر باعث مقاومت کودک می شود و به همین دلیل حالت لج و لجبازی بین شما پیش خواهد آمد. در ضمن یادتان باشد هیچ وقت نباید در برابر این رفتار کودک خونسردی خودتان را از دست داده و با او دعوا کنید. اگر کودک موقع خوردن غذا استرس داشته باشد، آمدن سر میز غذا برای او تبدیل به خاطره ای ناخوشایند می شود و او برای غذا خوردن بیشتر دچار مشکل خواهد شد.
  •  اصلاح عادت های نادرست بچه ها چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد، بنابر این باید صبور باشید و اجازه دهید تا در طولانی مدت همه چیز بهتر شود. حواس تان به نشانه های کوچک نیز باشد. همین که فرزندتان هر روز به موقع سر میز می آید، شروع خوبی برای اصلاح عادت بدغذایی اوست.
  • بعضی از پدر و مادرها عادت دارند دسر را به عنوان یک جایزه و تشویق برای فرزندشان در نظر بگیرند و درصورتی که غذای اصلی را نخورد، او را از خوردن دسر محروم کنند. این رفتار نادرست است، چرا که ناخودآگاه این پیام را به کودک منتقل می کند که دسر بهترین بخش غذاست و فقط اشتهای او را برای خوردن شیرینی بیشتر می کند. برای حل این مشکل بهتر است فقط هفته ای چند شب دسر داشته باشید و در این چند شب، تحت هر شرایطی به کودک اجازه خوردن دسر را بدهید. راه دیگر این است که دسرهای بهتر و سالم تر تهیه کنید مثلا به عنوان دسر از ماست و میوه استفاده کنید.

https://goo.gl/gJNgZs

نویسنده: مژگان شوشتری


فضول ها را بهتر بشناسیم

بعضی از افراد احساس می کنند مجبورند فضولی کنند و یا توانایی کنترل خودشان را برای جلوگیری از فضولی کردنشان ندارند به همین خاطر اینکار همیشه جزو رفتارشان می شود و حتی ممکن است اطرافیان آن ها هم متوجه این اخلاق بشوند و  بگویند این شخص فضول است و از او فاصله بگیرند و با او صمیمی نشوند و یا در زمان ملاقات با او پنهان کاری کنند .

 

در ابتدا باید دانست که فضول کیست و سخن چین (جاسوس)  به چه کسی گفته می شود.

  • فضول فردی است که در اموری دخالت می کند که در حد یا حق او نیست و به او ربطی ندارد .
  • سخن چین (جاسوس) فردی است که حرف دیگران را به اجبار و یا با میل باطنی خود به آن کسی که سخنی در موردش گفته شده می رساند .

 

-گاهی فضولی به دلیل کنجکاوی ایجاد می شود و هدف کسب اطلاعات برای کشف و حصول تجربه است و باعث رشد و پرورش ذهنی می شود و جزو ویژگی های مورد انتظار در سنین کودکی و نوجوانی است البته در بعضی موارد هم می توان در سن بزرگسالی این نوع رفتار به کار برده شود ولی زمانی این عمل مناسب در نظر گرفته می شود که باعث ایجاد مشکل برای فرد و دیگران نشود و هدف و نیت کسب علم باشد .

-گاهی شخص به دستور افراد قدرتمند و یا فشاری که از طرف آن ها وارد می شود و یا کسب پاداش ، مجبور به جاسوسی می شود و گاهی فرد ناچار به تحمل استرس زیادی به خاطر انجام این عمل می شود .

-گاهی در محیط و یا فرهنگ خاصی در بعضی مناطق ، فضولی جزئی از رفتار بهنجار مردم محسوب می شود و افراد آن منطقه به این نوع رفتار عادت می کنند و در خارج از آن محیط کنترل توقف این عمل از دستشان خارج می شود .

-گاهی فرد به دلیل مشکلات روانشناختی دچار این رفتارها می شود .

به طور مثال:

  • در اختلال شخصیت وابسته فرد برای کسب مهرورزی و جلب کمک از دیگران به طور داوطلبانه برای شخص جاسوسی می کند .
  • در اختلال شخصیت نمایشی فرد تلقین پذیر است و برای اینکه کانون توجه باشد ممکن است جاسوسی کند .
  • در اختلال شخصیت وسواس فکری – عملی فرد برای حصول اطمینان از کارش ، خود را ناچار به تعریف برای دیگران می کند و یا اینکه به اعتراف کردن احساس نیاز می کند  به همین دلیل در مورد تمام دیده ها ، شنیده ها و اعمال خود و اطرافیانش بدون سانسور صحبت می کند .
  • در اختلال شخصیت پارانویید فرد به دلیل بی اعتمادی و سوء ظن فراگیر به دیگران به فضولی کردن می پردازد .
  • فردی با عقده ی حقارت اعتماد به نفس پایینی دارد و برای جبران این احساس و کسب محبوبیت در گروه برای اعضا جاسوسی می کند .

نویسنده: بهنوش ده آرا

https://goo.gl/ZuKrxF