خیانت، روابط فرازناشویی و اشتباهات رفتاری

خیانت زناشویی یا عهدشکنی را می­توان یکی از پیچیده ترین و آسیب زا ترین مشکلات عاطفی بین زوجین دانست. عوامل بسیاری در بروز این رفتار دخیل هستند و نگاه تک عاملی به این رفتار، ساده انگاری است. مشکل پیچیده تر از آن است که بتوان با بررسی سطحی و بدون در نظر گرفتن همه جوانب امور آن را تبیین یا در نهایت حل کرد. بعد از برملا شدن و آشکارسازی خیانت یا رفتارهای نامناسب جنسی در خانواده، در اکثر موارد همسر عهدشکن ممکن است دست به اقدامات و فعالیتهای نادرست و اشتباهی بزند. در ادامه به یکی از این اشتباهات رایج در این مورد اشاره خواهد شد.

در این نوشته و در ادامه بحث در مورد اشتباهات فردی که دچار عهدشکنی در رابطه زناشویی می­شود، به مورد دیگری از اشتباهات اشاره خواهیم کرد.

  • اطلاع رسانی تدریجی درباره خیانت

فاش کردن خیانت و عهدشکنی یا یک رابطه فرازناشویی فرایند دشوار و هراس انگیزی است، با اینحال یکی از بزرگترین اشتباهات، تلاش برای مخفی نگهداشتن همه­ی حقیقت می­باشد. به عبارتی نگفتن همه­ی حقیقت به بهانه­ی آسیب نرساندن بیشتر به همسر آسیب دیده، خود می­تواند آسیب­زاتر و خطرنام باشد.

یکی از مضرات این کار، تاخیر در فرایند اعتمادسازی می­باشد. ممکن است همسر شما به این باور برسد که همه­ی حقیقت را به او گفته­اید و دیگر چیزی باقی نمانده که با شنیدن آن شوکه شود یا آزار ببیند. در این صورت اگر به مرور زمان و هربار چیز تازه­ای از رابطه فرازناشویی شما بشنود مطمئن باشید دیگر باور کردن حتی یک حرف شما برای او بسیار مشکل می­شود.

به همین دلیل بهترین راه آن است که یک بار برای همیشه همه­ ی حقیقت را به همسر خویش بگویید.

این فکر خوبی نیست که برای کنترل اوضاع و رعایت حال همسر خویش، حقیقت و اطلاعات مربوط به رابطه­ی فرازناشویی را به تدریج و برحسب گذشت زمان در اختیار او قرار دهید.

خواه همسر شما بتواند تحمل شنیدن آنها را داشته باشد خواه نداشته باشد. (مرگ یکبار شیون هم یکبار). گفتن همه­ی حقیقت به همسر، فرصت بسیار خوبی برای نشان دادن صداقت و راستی واقعی شماست. این فرصت را از دست ندهید و همه­ی حقیقت را به او بگویید. هرچه زودتر، بهتر (این موضوع مربوط به زمانی است که همسر شما از عهدشکنی و خیانت مطلع شده اما کاملا به موضوع اشراف اطلاعاتی ندارد. در مواردی که هنوز وی اطلاعی از خیانت نداشته و شما به دلیل عذاب وجدان قصد اطلاع رسانی به او دارید، حتما قبل از این کار با مشاور خود مشورت نمایید).

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/nXGyT8

زمینه های بی وفایی را بیشتر بشناسید

افزایش آمار طلاق، خیانت ها، طلاق های عاطفی نشان دهنده بسیاری از نارسایی ها و نارضایتی ها جنسی و زناشویی در جامعه است.

عوامل بسیاری وجود دارد که زوجین را به سمت طلاق می برد.

از میان این عوامل خیانت وحشتناک ترین اتفاق ممکن در رابطه زوجین است.

خیانت چطور شکل می گیرد؟

خیانت ها معمولا تدریجی شکل می گیرد.

به طور مثال: خانوم یا آقایی در محل کار سنگ صبور همکار می شود، مرتب به حرف هایش گوش می کند، گله از همسر می کند گوش می کند...

کم کم متوجه می شود که آن خانوم یا آقا او را درک می کند و ...

عواملی که می توان به عنوان هشدار در نظر گرفت:

  1. زوجینی که از نظر میل جنسی باهم متفاوتند.
  2. زوجینی که در سنین پایین ازدواج می کنند.
  3. در زوجی که بیماری روانی و اختلال شخصیت دارد.
  4. عدم تشابه شخصیت ها
  5. دروغگویی و پنهان کاری در زوجین
  6. نداشتن عقاید مذهبی بازدارنده
  7. داشتن روابط قبلی و حفظ آن ها
  8. باورها و انتقاداتی که زوجین از یکدیگر دارند.
  9. خشم و انتقام نسبت به همسر
  10. نیاز مالی در خانواده
  11. احساس آزادی کامل
  12. عدم علاقه متقابل بین زوجین
  13. عدم داشتن مهارت های زناشویی، حل تعارض، بی توجهی به نیازهای همسر، انتقادهای مخرب کننده و نداشتن مهارت حل مساله

بی شک وجود این علائم به تنهایی سبب بروز خیانت در زوجین نمی شود، وجود این علائم را فقط به عنوان هشدار باید در نظر گرفت.

راه های جلوگیری از خیانت:

داشتن هدف و معیار برای ازدواج

شناخت خود و ویژگی های شخصیتی و کمک گرفتن از متخصصین برای مشاوره پیش از ازدواج تا احتمال ازدواج موفق را بالا ببرند.

آموزش مهارت های زناشویی و مهارت های زندگی

این آموزش ها به زوجین کمک می کند به هنگام تعارض بتوانند شرایط را مدیریت کنند و روابط بین فردی خود را بهبود بخشند.

راه های درمان:

همیشه پیشگیری بهتر از درمان است.

درصورتی که این اتفاق ناگوار در خانواده ای رخ داد قبل از هرکاری سعی کنید از متخصصین کمک بگیرید.

شما را یاری می کنیم تا بحران را پشت سر بگذارید و در شرایط بهتری بتوانید تصمیم گیری کنید.

اولین تصمیمی که زوج قربانی می گیرد جدایی است. آیا جدایی بهترین راه حل است؟

ما معتقدیم همیشه جدایی بهترین راه حل نیست. مطمئناً وقتی شرایط روحی قربانی آرام تر شود می تواند به حل مساله فکر کند.

به جدایی به عنوان آخرین راه حل نگاه کنید.

نویسنده: زهرا طباطبایی

https://goo.gl/KPSfbL

با کودکی که لکنت زبان دارد چگونه برخورد کنم؟

لکنت زبان نوعی اختلال گفتار است که مشکلاتی را در برقراری ارتباط با سرعت مناسب و به طور پیوسته و روان ایجاد می نماید. در واقع لکنت عبارت است از تکرار، کشش و یا قفل شدن غیر ارادی کلمه یا بخشی از کلمه که فرد قصد بیان آن را دارد. در اینجامعمولا همراه با تلاش برای بیان درست کلمات، تغییراتی نیز در سر گردن به شکل پلک زدن، شکلک در آوردن، لرزش فک، لبها و یا کج کردن سر دیده می شود.شروع لکنت به طور شایع در سنین ۷ – ۲ سالگی می باشد.

 

-کودک را همان گونه که هست بپذیرید و این پذیرش را از طریق رفتار های خود به کودک تفهیم کنید .
- تجارب منفی گفتاری کودک را مرتبا متذکر نشوید تا این تجارب چون کوهی بزرگ ذهن کودک را مشغول ننماید.
-با ارایه توصیه هایی نظیر : قبل از حرف زدن فکر کن ، آهسته تر صحبت کن ، سعی بر اصلاح و کاهش لکنت کودک نداشته باشید.

-اضطراب و نگرانی های خود را کنترل نمایید و اجازه ندهید بچه ها بدانند شما نگران و مضطرب گفتار آنها هستید بلکه در برخورد با گفتار ناروان کودک ، کاملا طبیعی و مانند مواقعی که کودک گفتار روان دارد برخورد کنید ، چرا که تغییر چهره شما ، پدیدار شدن اضطراب و نگرانی در رفتار و ظاهر شما ، کودک را حساس و مشکلش را دو چندان می کند.

- از طرح مشکل کودک و به کار بردن کلمه " لکنت " در موقعیتهای مختلف ، جمع فامیل و آشنایان و گفتگوهای خانوادگی جدا خودداری کنید  چراکه مطرح شدن دائمی موضوع ، حساسیت کودک را افزایش میدهد.

-هیچ گاه گفتار کودک را قطع نکنید و سعی نکنید با عنوان کمک کردن به کودک، به جای او صحبت کنید ، بلکه اجازه بدهید کودک به هر نحوی که میتواند صحبت کند . تنها در صورتی که مشکل در یک کلمه خیلی طولانی شد با او همراهی کنید تا راحت تر کلمه را بیان کند .
- چنانچه کودک در بعضی موقعیتها بویژه در جمع غریبه ها نسبت به صحبت کردن مقاومت میکند ، بر بیان گفتار در این مواقع اصرار نورزید ، بلکه بلافاصله و بدون حساسیت خاصی سراغ توانائی که کودک تمایل به هنرنمائی ان دارد بروید، تا کودک هم احساس راحتی داشته باشد و هم بداند شما نسبت به گفتار او حساس نیستید

- بعد ا زشنیدن گفتار ناروان کودک ، سعی کنید مطالبی که برای شما گفته به او انعکاس دهید و مجددا مفهوم مطالبش را برای او بازگو کنید تا احساس کند تمام توجه شما به مطالب گفته شده بوده است نه شیوه گفتن.

- اجازه ندهید کودک لغات آسان را به جای لغات سخت جایگزین کند زیرا ترس از لغات و عبارت ها در کودک افزایش می یابد.

-برای کودک زمینه تجارب خوشایند از صحبت کردن را فراهم نمایید.
-موقعی که کودک با شما صحبت می کند ، تمام توجهتان به کودک و محتوای آنچه می گوید باشد.
-چنانچه الگوی گفتاری شما و اطرافیان سریع و نامفهوم است ، حتما الگوی گفتاری و طرز صحبت کردن خود را به شیوه شمرده و آرام صحبت کردن (منظور از آرام کمی اهسته ترازگفتار معمول اما با همان اهنگ طبیعی است ) تغییر دهید تا این الگو بطور غیر مستقیم مشوقی برای به کارگیری شیوه های گفتاردرمانی برای کودک باشد
-سعی کنید محیط کودک را از ارتباط کلامی با رعایت الگوی مناسب غنی کنید آغاز شود و با فعالیتهای خوشایند به شیوه های خوشایند انجام شود.
-چنانچه کودک در راطه با مشکلش با شما صحبت کرد از پاسخ گوئی طفره نروید ، مشکل را بزرگ نکنید ، احساس اضطراب و نگرانی نکنید ، بلکه در کمال آرامش و با سخ دادن منطقی و در خور فهم کودک ، او را توجیه کنید که ، وجود چنین مسائلی کاملا طبیعی است و هر کسی ممکن است مشکل پیدا کند .
-در غیاب کودک ، سایر کودکان ، همسالان ، خواهر و برادرها و حتی بزرگترها را توجیه کنید که عکس العمل منفی نسبت به گفتار کودک نشان ندهند و نسبت به برخورد صحیح با مشکل وی ، آگاهی داشته باشند.
-در خانه و مدرسه مسئولیتهای در حد توان به کودک بدهید و پس از انجام کار حتما او را تشویق نمائید تا به توانائیهای خودش اعتماد کند و اعتماد بنفس او برای انجام کارهای دیگر ازجمله صحبت کردن افزایش یابد.
میزان سوال کردن و درس پرسیدن از این کودکان باید مانند سایر کودکان باشد . -
-اگر خواستید مشکل کودک رابرای کسی توصیف کنید به جای زدن برچسب غیر کارشناسانه و غلط ویژگی های واقعی گفتار را توضیح دهید . مثلا کلمات را تکرار می کنند . حتی اگر برای خود کودک خواستید توضیح بدهید بگویید این کلمه برای شما سخت بود
-لکنت یک مشکل پیچیده ای است که حل آن کمک هایی را می طلبد . با کمک گرفتن از تخصص یک کارشناس گفتار درمانی آنها را کسب کنید.
- هیچ نگرانی یا ترسی در مورد لکنت و اینکه این اختلال یک مشکل ماندگار خواهد بود وجود ندارد
-در روز هایی که احساس می کنید شدت لکنت کودک زیاد است ، به کودکتان برای صحبت کردن فشار نیاورید -
-کودک نباید عجله ای برای صحبت کردن داشته باشد و شما هم نباید چنین انتظاری از کودک داشته باشید.
-شرایطی فراهم کنید تا کودک بتواند بطور صحیح و منطقی انرژی خود را تخلیه نماید
-بازیهای کامپیوتری بویژه بازیهایی که خشونت و یا تلاش وهیجان زیاد برای برنده شدن همراه هستند ، باعث افزایش اضطراب کودک و بالارفتن تنش های روحی و عضلانی وی می شوند . سعی کنید در صورت امکان بجای آنها فعالیت های سالم نظیر شنا، توپ بازی ، دوچرخه سواری و ... را جایگزین کرده و در غیر این صورت از میزان بازیهای کامپیوتری بکاهید . بخاطر داشته باشید کودک نبایستی زمان زیادی را در روز به این بازیها بپردازد.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/UzWgBh

با کودک لجباز خود چگونه برخورد کنم ؟

لجبازی کودکان ، واکنش نامطلوبی است که آنها نسبت به محیط،شرایط و رفتار والدین از خود نشان می دهند. والدین قبل ازتصمیم به بچه دارشدن باید رفتارها ومهارت های تربیت فرزند را بیاموزند تا از بروز ناهنجاری های رفتاری مانند لجبازی در کودکان جلوگیری شود.

لجبازی جزء مراحل طبیعی رشد کودک است و استثنا بردار هم نیست .لجبازی ایستادگی در مقابل والدین نیست بلکه تا ضض یا هفت سالگی ادامه دارد و کم کم به مرحله نهفتگی میرود.لجبازی به صورت طبیعی از دو سالگی شروع،در حدود سه تا چهارسالگی به اوج می رسد و در حدود شش سالگی کاهش پیدا می کند.

راهکارهای زیر می تواند به کاهش لجبازی در کودکان کمک کند:

۱-انعطاف پذیر باشید.این مرحله از رشد کودک را به خوبی بشناسید و جزو نیازهای رفتاری او بدانید.

۲-امنیت با قاعده ایجاد کنید.راهنمای فرزندان باشید ولی در عین حال برای خود محدودیت قائل شوید.

۳-خانه را تبدیل به فضایی امن و دوستانه کنید و مرتب به فرزندتان تذکر ندهیدو

۴-از تنبیه اجتناب کنید.تهدید کردن، تحقیر کردن،چشم غره، زدن و.....اثرات غیر قابل جبرانی دارد.

۵-به کودکان خودحق انتخاب بدهید.

۶-قاطع باشید .

۷٫تمرکز کودکان خود را افزایش دهید.

۸-خواسته های خود را دستوری مطرح نکنید.

۹-در انجام کارهایتان کودک را مشارکت دهید

۱۰-برای انجام رفتارهای مثبت او را تشویق کنید.

۱۱-صبور باشید.در این سن برای اینکه با لجبازی کودک مقابله کنید برای هر خواسته ای که دارید حداقل باید ۱۰ دقیقه صبر کنید.

۱۲-زمانی که کودک لجبازی می کند شما نیز متقابلاً رفتار کودکانه نداشته باشید بلکه به جای اصراربر خواسته خود به کودک بی توجه باشید و خود را درگیر فعالیت دیگری بکنید.

نویسنده:مژگان شوشتری

https://goo.gl/d1nDAW

چگونه بدیهای گذشته همسرمان را ببخشیم و ازآنها بگذریم ؟

خشم یک احساس ناخوشایندی است که در صدمه و یا آزار فرد دیگری به ما دست می دهد که می تواند به دلیل توهین ، بی عدالتی ، خیانت و .‌‌.. باشد و زمانی که نخواهیم خاطره آن ما  را رها کند و ببخشیم به نفرت تبدیل می شود .به عبارت دیگر خشم و نفرت سمی است که در بدنمان تولید می کنیم و تنها راه رهایی آن بخشش است .

بخشش نه فراموش کردن است و نه قول به آن . شما هرگز صدمه وارد شده را نمی توانید فراموش کنید . اما تنها راه رسیدن به آرامش ، بخشش است .

برای اینکه بتوانید ببخشید بایستی مراحل زیر را بکار ببندید:

·       خود را آماده کنید :

اولین قدم این است که واقعا تمایل به این کار در شما ایجاد شده باشد . برای این که به این مرحله برسید خشم و ناراحتی خود را با فرد مجرب و قابل اطمینان در میان بگذارید . بخشش حکم در آوردن خار یا تیر به پا رفته است که وقتی خارج شد ، دیگر با هر فشار بر محل آن ( یادآوری) دیگر احساس درد و ناراحتی نخواهید کرد.

·       مسئله را ارزیابی بهتری کنید :

بار دیگر بطور غیر مغرضانه علت و ریشه و شرایط رفتار فرد را ارزیابی کنید . سطح تحصیلات ، آگاهی ، فرهنگ خانوادگی و شرایط دوران کودکی فرد را نیز در نظر بگیرید . ( گاهی در این مرحله ممکن است به جای حس خشم ، احساس متفاوت تری تجربه کنید مثل دلسوزی و ...).

 

·       خود را جای فرد قرار دهید :

آیا شما هیچ موقع موجب ناراحتی و آسیب کسی نشده اید ؟ از خودتان صادقانه بپرسید اگر شما در موقعیت فرد قرار می گرفتید آیا امکان سر زدن چنین رفتاری را از خودتان داشتید و اگر چنین چیزی از شما سر می زد و پشیمان می شدید چه انتظاری از طرف مقابل تان می داشتید ؟

·       نقش و سهم تان را مشخص کنید :

منصفانه نقش و مسئولیت خودتان را در بروز مسئله و صدمه وارده ارزیابی کنید .

·       چرایی خشم و ناراحتی خود را مجددا ارزیابی کنید :

آیا صدمه و آزار وارده بر شما واقعا آنقدر که احساس می کنید آزاردهنده و مهم است و چرا ؟ چرا رها کردن شما توسط پدرتان بسیار آزار دهنده تر از رها شدن شما توسط مادرتان است ( و یا بالعکس ) ؟ چرا در حالیکه رئیس تان با کلام و رفتار خودش شما را بارها مورد سرزنش قرار می داد و حس بی کفایتی به شما دست می داد چندان ناراحت نشدید ولی همین رفتار از طرف همسرتان موجب بروز نفرت نسبت به او شده است ؟ و ... بسیاری از این حساسیت ها ریشه در صدمات کودکی دارد که بایستی اصلاح شوند .

 

·       یک بار دیگر ارزش ها ، معیار ها و باور هایتان  را بازنگری کنید :

چرا فلان چیز برایتان آنقدر ارزشمند است و ...

شاید لازم باشد درباره منطقی یا غیر منطقی بودن بخشی از  ارزش ها و معیارهایتان و تاًثیر آنها بر کیفیت زندگی مشترکتان بیشتر فکر کنید .

·       خود را از دوران کودکی برهانید ( پدر و مادرتان را ببخشید ):

بدون شک ، تقریبا تمامی پدر مادر ها خوبی فرزندانشان را می خواهند و سعی می کنند که بهترین کار را در حق فرزندانشان انجام دهند . اما متاسفانه بدلیل ناآگاهی والدین ، کمتر افرادی هستند که در دوران کودکی صدمات روحی روانی و شخصیتی ندیده باشند . مثلا ممکن است کودک در جمع دوستان یا افراد غریبه ، ناگهان چیزی از دستش بیفتد و پدر و مادر با عصبانیت بگویند " تو چقدر دست پا چلفتی هستی " ، در آن شرایط خاص این یک حرف به ظاهر ساده ، به روح و روان کودک شدیدا آسیب برساند و به ضمیر ناخودآگاه منتقل شود و شخص از آن خبر ندارد ولی هرگاه موضوع یا مسئله ای رخ می دهد که به نحوی با آن خاطره نهفته نزدیکی داشته باشد ناگهان آن خاطره و حافظه پنهان بیدار شده و سیستم عاطفی احساسی فرد را شدیدا تحت تاثیر قرار می دهد و شخص را شدیدا ناراحت می کند انگار که دوباره همان احساس بد دوران کودکی تجربه شود . به همین دلیل در فرد مورد مثال ، گفتار و رفتار دوست یا عزیزی که بوی بی کفایتی فرد را می دهد موجب خشم و ناراحتی شدید او می شود . با کمک تخصصی میتوان اکثر صدمات دوران کودکی را التیام داد و از تاثیر آنها در زندگی حالمان جلوگیری کرد .

نویسنده: زینب سلیمانی

https://goo.gl/PwoxD2